📞 صدای مشاور
(تکنیک های مقابله با شکست عاطفی!)
با سلام خدمت مشاور محترم
بنده رئیس جمهوری هستم که شکست عشقی سنگینی خورده ام. دانشجویان کشوری که برایش هیچی از خیرخواهی کم نگذاشته بودیم از دیوار سفارت ما رفتند بالا و آنجا را گرفتند.
توی آن رابطه من از همه چیز گذشتم. گفتن ندارد ولی از سال ۳۲ تا به حال چه بشکه های نفتی که از کشورشان بردیم بیرون تا به دست اجانب نیفتد. چه نیروهای متعهد و متخصصی که برایشان تربیت کردیم و برگشتند ایران، در ساواک مشغول خدمت شدند. حتی گفتم کاپیتولاسیون را بپذیرند که مبادا یک وقت دادگاههایشان علاف محاکمه اتباع مجرم ما شوند. الان هم که شاه مریضشان افتاده روی دست ما. بعد به جای تشکر، تا چشمشان به حکومت جدید افتاد همه چیز یادشان رفت و با من اینجوری کردند. این بود مزد دستم؟ دارم از غصه دق می کنم. لطفا کمکم کنید.
جیمی کارتر- نوامبر ۱۹۷۹
پاسخ:
باسلام خدمت ربیس جمهور محترم. اندوه شما قابل درک است. اما باید منطقی برخورد کنید. اونی که رفت، دیگه رفته! فعلا راهکارهای زیر را دنبال کنید:
۱- هر چی یادگاری ازشان دارید، از بین ببرید تا چشمتان به آن نیفتد. کار خوبی کردید نامه هایشان را پاره کردید و اسناد مربوط به آنها را ریختید توی کاغذ خردکن. شاهشان را هم بیرون کنید برود یک جای دیگر بمیرد.
۲- سخت است ولی باید بپذیرید که همه چیز بین شما و آنها تمام شده. خود را به یک فعالیت مفید و سرگرم کننده مشغول کنید تا کمتر اذیت شوید، مثلا جنگ. می توانید از صدام هم کمک بگیرید.
۳- باور داشته باشید که زندگی برای شما ادامه دارد. سال دیگر انتخابات است، به مردم وعده رفع حصر بدهید (منظورم رفع حصر کارمندان سفارت است که گروگان ایرانی ها هستند) شاید باز هم رای آوردید. هرچند خود من که با این افتضاح سفارت عمرا دوباره به شما رای بدهم!
موفق باشید.
🔺 فرزانه صنیعی 🔺
طنزیم|
@tanzym_ir