مقام معظم رهبری دراین باره فرمودند :
عوامل استکبار به خیال اینکه با سقوط دولت سوریه که طرفدار مقاومت بود، دیگر جبهه مقاومت ضعیف شده؛ خوشحالی میکنند
به نظر بنده اینها سخت در اشتباهند .درک درستی از مقاومت و جبهه مقاومت ندارند جبهه مقاومت» یک سختافزار نیست که بشکند
مقاومت» یک ایمان است، یک تفکراست .تصمیم قلبی و قطعی ومکتب اعتقادی است چیز قراردادیای نیست .این، با فشار آوردن نه فقط ضعیف نمیشود بلکه قویتر میشود .حزبالله لبنان را، حماس را، جهاد را، نیروهای مبارز فلسطینی را ببینید .جبهه مقاومت این است: هر چه فشار بیاورید، محکمتر میشود؛ هر چه جنایت کنید، پُرانگیزهتر میشود؛ هر چه با آنها بجنگید، گستردهتر میشود
تحلیلگر نادانِ بیخبر از معنای مقاومت،( علیزاده و....) خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد! به حول و قوّه الهی، بِاذنالله تعالیٰ، ایرانِ قوی، مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد21/9/1403
2-سیاستهای منطقهای ایران و استراتژی محور مقاومت
ایران همواره تلاش کرده تا از طریق حمایت و تقویت ظرفیتهای مردمی در منطقه، مانع نفوذ قدرتهای خارجی در غرب آسیا شود. حمایت از دولت سوریه نیز بخشی از این راهبرد بوده است. این حمایت نهتنها در راستای اهداف ژئوپلیتیک ایران، بلکه برای حفظ توازن قدرت در منطقه، مقابله با گسترش تروریسم و کاهش اثرگذاری بازیگران فرامنطقه ای بوده است.
در این راستا، ایران نشان داده که توانایی انعطاف در برابر شرایط مختلف را دارد و فراز و فرودهای سیاسی و امنیتی در منطقه نمی تواند اثر تعیین کننده ای در پیش برد اهداف محور مقاومت ایجاد کند.بلکه به تعبیر شهید سلیمانی کشف فرصتهای جدید از دل تهدیداتی که به ظاهر شکننده هستند از ویژگیهای تفکری است که محور مقاومت بر پایه آن بنا شده است.
3-سقوط بشار اسد «چالش »است نه شکست
جداشدن بشار اسد از مقاومت دریکسال گذشته وسقوط او میتواند چالشی مهم برای محور مقاومت باشد، اما به معنای شکست و هزیمت این محور نیست.زیرا ساختار شبکهای محور مقاومت باعث شده که این جریان همواره بر پایه همبستگی اعتقادی و راهبردی عمل کند، نه وابستگی به یک فرد یا دولت خاص.
محور مقاومت نشان داده که توانمندی بهره گیری از ظرفیتهای بالقوه برای فعلیت بخشیدن به اهداف خود را دارد و تغییرات کوچک و بزرگ نمی تواند مانع پیگیری اهداف راهبردی در منطقه شود.
سقوط بشار اسد به معنای وارد شدن آسیب جدی به سیاستهای منطقهای ایران یا پایان یافتن نقش محور مقاومت در منطقه نیست. زیراایران به عنوان بازیگری مهم و تاثیر گذار در منطقه غرب آسیا سیاستهای خود در منطقه را بر پایه اهداف بلندمدت و توانمندیهای بالقوه و بالفعل واقعی طراحی و پیگیری نموده است.
بطور قطع محور مقاومت همچنان بهعنوان یک نیروی مؤثر در مقابله با نفوذ بیگانگان و دفاع از استقلال منطقه باقی خواهد ماند. ایران نیز با بهره گیری از مجموعه ظرفیتهای در اختیار خود و با تکیه بر تجربه و راهبردهای متنوع، به نقشآفرینی مؤثر در منطقه ادامه خواهد داد.
تاثیر سقوط دولت سوریه بر مهندسی خاورمیانه
آنچه ازنتیجه ی پروژههای کلان قرن اخیر برای خاورمیانه (غرب آسیا)مانند :
*پروژه عثمانی کردن خاورمیانه
* طراحی موسوم به سایکس پیکوتوسط فرانسه و انگلیس برای تقسیم منطقه
* پروژه صهیونیسم با اعلامیه بلفوربرای مهندسی فلسطین
* پروژه خاورمیانه بزرگ
* پروژه خاورمیانه جدید
*طرح عادی سازی روابط با اسرائیل ( طرح ایراهیم )
حاصل میشود . این است که خاورمیانه و مردم آن، خود کنشگرند و صرفاً بازیچهای در دست مهندسان استراتژیگرا نیستند. واکنش خاورمیانه به همه پروژهها، موضوعی جدی و در خور است. مقاومت در مقابل پروژههای کلان مهندسی، پدیدهای پایدار، ریشهدار و جا افتاده در منطقه است. در عین حال باید گفت که هرکدام از پروژههای کلان منطقهای، اثرات خاص خود را بر منطقه گذاشته و زخمهای کهنه شدهای بر پیکر خاورمیانه مشاهده میشود که همگی ناشی از این پروژههای خیال بنیاد میباشد. پروژههای غربی و صهیونیستی، روح و روان خاورمیانه را عمیقاً متأثر کرده است تحولات بعد از ۷ اکتبر، ویرانگری این پروژهها را به نمایش میگذارد. پروژه ترکی بازگشت به عصر عثمانی، علیرغم روایتسازیهای رنگارنگ و آمادهسازیهای هماهنگ با قدرتهای فرامنطقهای و البته فرصتطلبی از لحظات پرفشار در منطقه و بهرهبرداری از کاستیهای جدی دموکراتیک، نمیتواند خاورمیانه جدیدی را مهندسی کند. در یک کلام شاید رسیدن به این استنباط به واقعیت نزدیک باشد که جوامع انسانی و ازجمله خاورمیانه، مهندسی پذیر نیستند و نهایتاً مردم مهندسان زندگی خود میباشند.