⛔️«اثرات و تبعات اخروي رياست»⛔️
حضرت آيتالله العظمي خامنهاي(درس خارج فقه) :
عن النّبي صلَّى اللَّه عليه و آله قال: لا يؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلى عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم اِلّا جِيءَ بِهِ يومَ القيامَةِ مَغلولَةً يدُهُ اِلى عُنُقِه فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنهُ وَ اِن کانَ مُسيئاً زيدَ غِلّاً اِلى غِلِّهِ. (امالي طوسي، مجلس دهم، ص ۲۴۶) «پيامبر اکرم (ص) ميفرمايد: هيچکس نيست که بر ده نفر يا بيشتر، رياست و امارت داشته باشد مگر اينکه او را روز قيامت در حالي ميآورند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر چنانچه آدم درستکاري بود و تقصيري متوجّه او نبود، او را رها ميکنند و اگر چنانچه بدکار و گناهکار بود، غل و زنجيرش افزايش پيدا ميکند.»
رهبر معظم انقلاب اسلامي در شرح اين حديث گهربار به نکته اي مهم و قابل تامل اشاره مي کنند و مي فرمايند تبعات اخروي رياست چنان سنگين است که آدم عاقل نه تنها به دنبال آن نمي رود، بلکه از آن فرار نيز مي کند! ايشان در اين مورد فرمودند؛ «اگر ماها عقل داشته باشيم، بايد دنبال رياست ندويم؛ واقعاً اينجوري است. بايد دنبال رياست نرويم؛ رياست اين تبعات را دارد. بعضي ميدوند دنبال رياست، نمي فهمند که نفْس اين آمريت و رياست، اين خطرات را دارد که روز قيامت وقتي او را بياورند، مغلولاً(دست بسته) ميآورند؛ اين چيز خيلي مهمّي است. مغلولاً ميآورند او را در پاي محاسبه الهي.... اينها را بايد ما بفهميم؛ اينها را بايد بفهميم. دنبال کرسيهاي رياست [بودن] -چه رياست اجرائي، چه رياست تقنيني؛ ميبينيد براي نمايندگي مجلس بعضي خودشان را ميکُشند، اگر چنانچه راه پيدا نکنند به هر دليلي يا مثلاً فرض کنيد صلاحيتش را تأييد نکنند يا رأي نياورد و غيره، خودش را به آب و آتش و در و ديوار ميزند که چرا نشد- عقل نيست، تدبير نيست. ملاحظه کرديد؟ اگر چنانچه اين رياست، مايهي يک چنين دغدغهاي است، خب انسان رها کند؛ مگر اينکه واقعاً متوجّه انسان بشود و واجب باشد براي انسان؛ آن[جا] بله [لازم است].»
پس فرار از مسئوليت و رياست بر اساس عقل و شرع، يک اصل است مگر آنکه مسئوليت بصورت تکليف درآيد و پذيرش آن از سرناچاري باشد که ديگر اينجا بايد با قدرت و قوت و البته به نحو احسن تکليف را به انجام رساند.
🔻چرا فرار از رياست؟!
نگاهي به احاديث ائمه معصومين(ع) نشان مي دهد، قدرت و رياست از منظر دين و بزرگان آن امري خطرناک و خطير است که نه تنها جاي نااهلان و بي تقوايان نيست، بلکه براي اهل تقوا نيز با مخاطره همراه است و با محاسبه و احتياط بسيار بايد پاي در اين وادي بگذارند. روايات درباره رياست را مي توان به سه دسته تقسيم کرد؛ يک دسته از روايات نفس «جاه» يعني سلطه داشتن بر ديگران را نکوهش ميکند و دسته ديگر «طلب رياست» و اينکه انسان براي رسيدن به پست و مقام، دست و پا بزند را هدفگيري کرده و دسته آخر هم مربوط به «حب رياست» است که همگي مورد نکوهش و نهي قرار گرفته است. طبق آنچه در روايات آمده آخرين چيزي که از دل مومن رخت برمي بندد حب جاه و مقام است؛ «آخِرُ ما يخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِّدِّيقينَ حُبُّ الْجاه؛ آخرين چيزي که از محبت دنيا از قلب مؤمنان راستين خارج مي شود، جاه طلبي است». اين حديث به روشني بيانگر ميزان خطير بودن موضوع رياست و مقام است.
🔻طلب رياست؛ عامل هلاکت
قدرت را مي توان به مثابه آب دريا دانست که شخص تشنه هر چه از آن مي نوشد نه تنها عطش او را برطرف نمي سازد بلکه او را تشنه تر و حريص تر به نوشيدن مي کند تا جايي که باعث هلاکت وي مي شود. در همين زمينه امام صادق(ع) فرمودهاند: من طلب الرئاسه هلک؛ هر که دنبال رياست باشد هلاک شود. (الکافي، ج 2، ص 297) آن حضرت همچنين ميفرمود: بپرهيزيد از اين رؤسايي که رياست را به خود ميبندند، زيرا به خدا سوگند که کفشها دنبال سر مردي صدا نکند، چز آنکه هلاک شود و هلاک کند. (الکافي، ج 2، ص 297)
رياست طلبي و حب جاه، حريت فرد را از بين مي برد. اولين ابزار شخص رياست طلب براي رسيدن به هدف خود، دروغگويي است و دروغ نيز کليد همه زشتي هاست. محمدبن مسلم گويد شنيدم امام صادق(ع) هميشه ميفرمود: گمان نکني که من خوبان و بدان شما را نميشناسم؟! چرا به خدا که بدان شما کسي است که دوست دارد پشت سرش راه روند، و بناچار بايد دروغپرداز يا ناتوان در راي باشد. (الکافي،ج 2، ص 299)
🔻بي ارزش تر از آب بيني بز!
اگر چنين نگاه و برداشتي از رياست طلبي که عامل هلاکت است، در فکر و ذهن انسان وجود داشته و از عمق جان به آن باور داشته باشد، آن وقت بزرگ ترين پست ها و مقام ها در چشم انسان از آب بيني بزغاله اي بي ارزش تر مي شود. چنانچه اميرالمومنين امام علي(ع) در بخشي از خطبه خود درباره خلافت فرمودند: سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود، و ياران حجّت را بر من تمام نميكردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پيم