📌 *در نقد ایده موقتی‌شدن خانواده* 🔹اخلاقی نبودن ازدواج، تعهد بلندمدت زناشویی و فرزندآوری، پروژه فکری است که از حدود یک دهه پیش توسط مصطفی ملکیان و برخی دیگر از روشنفکران وطنی دنبال شده و به حوزه عمومی و حتی ادبیات کف جامعه نیز راه پیدا کرده است. ملکیان علاوه بر تلاش نظری، به تجویز عملی هم اقدام کرده و مدلی موقت و قابل تمدید را پیشنهاد نموده است. در طول این سالها، نقدهای بسیار خوب، دقیق و متنوعی بر مبانی فکری این پروژه نگاشته شده که از قضا برخی از آنها از سوی روشنفکران غیر اسلام‌گرا و خارج از گفتمان رسمی جمهوری اسلامی مطرح شده است. نقدهایی نیز به ذهن حقیر می‌رسید که انگیزه و توفیق قلمی کردنش تاکنون حاصل نشده بود. 🔹اخیراً چند یادداشت از یکی از عزیزان در دفاع از آن رویکرد دیدم که انگیزه‌ای شد برای نوشتن آن مطالب. یکی از محوری‌ترین استدلال‌های موافقان این رویکرد، این است: «بشر امروز عمیقاً به رابطه موقت و باکیفیت تمایل دارد. ساختارهای اجتماعی باید متناسب با این میل، بازطراحی شوند. این فرآیند در نهایت اجتناب‌ناپذیر است و تأخیر در پذیرفتن آن، آورده‌ای جز تحمیل رنج بیشتر به بشر ندارد.» در یادداشت حاضر، صرفاً بر همین موضوع تمرکز نموده و به نقد آن خواهم پرداخت؛ برخی نقدها از منظر یک طلبه با نگاه درون‌دینی و برخی دیگر، از منظر یک پژوهشگر علوم اجتماعی با نگاه برون‌دینی است. 1⃣ در فضای پژوهشی علوم اجتماعی، ارتباط مفهوم (concept) با واقع معمولاً مسأله‌مند نیست، اما ارتباط سازه مفهومی (construct) با واقع، به دلیل ذات ذهنی آن، مسأله‌مند است. سازه‌های مفهومی با تعریف ابعاد و شاخص‌ها (به لحاظ مفهومی) و سنجه‌ها (به لحاظ عملیاتی) قابل گفتگو می‌شوند. «رابطه با کیفیت» چیست؟ هم رابطه و هم کیفیت سازه‌های مفهومی به شدت مسأله‌مندی هستند که این بحث مهم بر پایه آنها بنا شده است. سازه «کیفیت رابطه» را می‌توان به دهها صورت، تعریف کرد؛ محقق الف (و مخاطب الف پریم) ممکن است آن را به صورت ترکیبی از «لذت روانی»، «حس اعتماد»، «لذت جنسی» با ضریب وزنی خاص برای هر بُعد، تعریف/فهم کند و محقق ب به صورتی کاملاً متفاوت. 🔹توجه کنیم که این اشکال، صرفاً یک اشکال متدولوژیک روتین در جلسه دفاع یک پایان‌نامه نیست؛ با عمیق‌ترین مفاهیم انسانی نمی‌شود با نگاهی به شدت مسامحه‌گرانه برخورد کرد و خانه بر آب ساخت. بر این اساس، حتی برخی صورت‌بندی‌ها ممکن است به لحاظ مفهومی یا مصداقی، پارادوکیسکال (و در برخی موارد توتولوژیکال) باشد. چرا؟ فرض کنیم اساساً برای محقق/مخاطب الف، یکی از مهم‌ترین ابعاد مفهومی کیفیت رابطه (یا یکی از مهم‌ترین علل ایجاد کننده آن در عالم مصداق)، دوام آن باشد. با این تعریف، عبارت «رابطه با کیفیت و کوتا‌مدت» در مقام مفهوم یا مصداق، مانند مفهوم متناقض «مثلث چهارضلعی» خواهد بود. 2⃣ روش‌های تحقیق کمّی و کیفی علوم اجتماعی در یک نقطه تلخ مشترکند؛ هرگاه از بُعدی به حقیقت نزدیک می‌شوند، از بُعد دیگر به دوری از آن مبتلا می‌گردند. مثلاً در روش‌های کیفی همچون مصاحبه عمیق و گروه کانونی، در حالی‌که از ورود به لایه‌های عمیق ذهنی مخاطب خشنودی، با این واقعیت تلخ مواجه هستی که تنها در مورد تعداد معدودی از افراد یک مکان و زمان، به این لایه‌ها دست یافته‌ای. یا روش‌های کمّی، هرچند فراگیر هستند، اما توان نفوذ به عمق مخاطب را ندارند و سطحی‌ترند. روش‌های ترکیبی، روش‌های نوین مبتنی بر داده و غیره نیز این محدودیت‌ها را دارند. «بشر امروز عمیقاً به رابطه موقت و باکیفیت تمایل دارد.» اساساً آیا می‌توان ادعایی با این وسعت کمّی و عمق کیفی، را اثبات کرد؟ باز هم می‌گویم که نمی‌خواهم اشکالی از سنخ اشکالات کلی استاد داور در جلسه دفاع را مطرح کنم؛ سخنم این است که آیا در اعماق ذهن خودتان واقعاً به چنین گزاره‌ای رسیده‌اید و واقعاً می‌توانید آن را تصدیق کنید؟ این تنوع از انسان‌، فرهنگ، علائق و.. را می‌شود اینگونه به چنین گزاره مطلقی تقلیل داد؟ 🔹یکی از شگفت‌انگیزترین آیات اجتماعی قرآن به گمانم این آیه است:«روزى را كه خدا پيامبران را گرد می‌آورد؛ پس میفرمايد:«چه پاسخى به شما داده شد؟» میگويند:«ما را هيچ دانشی نیست. تویی كه داناى رازهاى نهانى‏» (مائده، 109) رسولان با همه عظمتی که دارند به خداوند عرض می‌کنند که پاسخ جامعه به دعوت آنان، در محدوده ظاهر (ظاهر برای رسول، نه ظاهر برای مردم عادی!) نیست، علم غیب می‌خواهد. (توجه کنیم که «جواب» طبعاً امری ابراز شده است، پس چگونه می‌تواند نهان و از سنخ غیب باشد؟) شاید اساساً کل امر اجتماعی چنین باشد، امری به ظاهر آشکار و به شدت نهان! 3⃣ انسان امروز ترکیبی از خواسته‌های متناقض است؛ هم فضای خانه مادربزرگ و وابستگی عمیق زن و مرد سنتی برایش جذاب است، هم رهایی از تعهد و حس آزادی در زیست عاطفی مدرن را می‌طلبد. 👇 ادامه👇