🍃آرام جان
امروز چه قدر خسته شدم
از کارهایی که توانم را گرفته و نایم را بردهاند
خستگی از کارهایی که بوی دنیا میدهند
و گویی مجبورم به انجام دادنشان.
از کارهای روزمرّه، راه فراری نیست
چون انسانم و در زمین نفس میکشم
و باید کارهایی را انجام بدهم
که حتّی تو هم انجام میدهی
و پدرانت هم انجام میدادند
ولی شما از آن کارها خسته نمیشدید و من میشوم.
راز خسته نشدن شما این بود و هست
که هیچ کاری را بدون آن که رنگآمیزی خدایی کنید، انجام نمیدهید
و دلیل خستگی من این است
که قدرت رها شدن از جنبۀ زمینی کارهایم را ندارم.
سخت است.
کنده شدن از زمین در کارهای زمینی کرامتی است برای خودش.
کار من نیست.
این را، هم من میدانم و هم تو.
فقط تو و کسی که تو با او دوستی میتوانند
کار زمینی کنند و رنگ الهی به آن بدهند.
خستگی از کارهای زمینی در جان میمانَد.
من گرفتار خستگیهای تلانبار شدهام.
از این همه خستگی خستهام.
با من دوست شو آقا!
شبت بخیر آرام جان!
💫🌟✨
https://eitaa.com/tarigh3