✳ عمر بی‌حاصل... 🔻 بر سبزه‌هاى كنار جويى نشسته بود، و با خود مى‌گفت: بى‌حاصل بود! بى‌حاصل بود! او را گفتم: از چه مى‌گوييد؟! گفت: از اين جوى، آبى گذشت، و از خود سبزه‌ها برجاگذاشت، اما، عمرى از ما گذشت، و همچنان خشكيم، و نه سبز، و بى هيچ سبزى! از آب روان ماند بجا سبزه و گل‌ها ما حاصل از اين عمر سبك سير نديديم 👤 📚 از کتاب