🔘یاد پدر شيخ مفيد از حضرت علی بن الحسين(ع) روايت مي‌كند كه فرمود: «در آن شبی كه پدرم صبح آن شهيد شد، من نشسته بودم و عمّهام زينب مرا پرستاری مي‌كرد. ناگاه ديدم پدرم داخل خيمه خود شد و جوين كه غلام ابوذر بود، نزد پدرم بود. جوين شمشير پدرم را آماده و اصلاح مي‌كرد. پدر بزرگوارم اين اشعار را مي‌خواند: «يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلٍ كَمْ لَكَ فِي الْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ مِنْ طَالِبٍ وَ صَاحِبٍ قَتِيلٍ وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَی الْجَلِيلِ وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي؛ ای روزگار اف بر تو باد! چقدر صبح و شام. دوست و جوينده (حق و حقيقت) را مقتول و شهيد مي‌كنی؟ روزگار به عوض و بدل گرفتن قانع نمیشود. جز اين نيست كه اختيار امر (به دست قدرت) خدای جليل است و هر شخص آگاه بيداری طريقه مرا خواهد پيمود.» ▫️پدرم اين اشعار را دو يا سه بار تكرار كرد تا من كاملاً آنها را شنيدم و فهميدم و دريافتم كه منظور پدرم چيست. گريه راه گلوی مرا مسدود نمود، از گريه خودداری كردم و ساكت شدم و دانستم كه بلا مقدّر شده است! ▫️عمّهام زينب نيز آنچه را كه من شنيدم او هم شنيد. او زن بود، شأن زنان اين است كه رقيق‌القلب و كم‌طاقت هستند و نتوانست خودداری كند. لذا از جای برجست و در حالی كه دامن لباسش به زمين كشيده مي‌شد و پا برهنه بود، خود را به امام حسين(ع) رسانيد و فرياد زد: ▫️«ای كاش مرگ زندگی مرا نابود مي‌كرد! گویا امروز مادرم فاطمه مرده باشد و پدرم علی شهيد شده است و برادرم حسن از دست رفته است! تویی باقيمانده گذشتگان و پناهگاه بازماندگان مایی.» ▫️امام حسين(ع) متوجه حضرت زينب شد و به وی فرمود: «ای خواهرم! مبادا شيطان صبر تو را ببرد.» ▫️سپس چشمان مبارك امام(ع) پر از اشك شد و فرمود: «اگر پرنده قطا را يك شب آزاد مي‌گذاشتند مي‌خوابيد.» ▫️زينب كبرا گفت: وا ويلاه! آيا تو خويشتن را مظلوم مقهور مي‌دانی؟! اين خبر بيشتر قلب مرا جريحه‌دار مي‌كند و بر من ناگوارتر است. سپس لطمه به صورت خود زد و متوجّه دامن خويشتن گرديده، آن را پاره كرد و به حال غش افتاد! امام حسين(ع) برخاست و آب به صورت آن بانوی مظلومه پاشيد و به وی فرمود: ▫️«ای خواهرم! نسبت به خدا پرهيزكاری را پيشه كن و به شكيبایی كه خدا به تو عطا كند، صبور باش. بدان كه اهل زمين خواهند مرد و اهل آسمان باقی نمیمانند. هر چيزی غير از ذات مقدّس پروردگار هلاك خواهد شد. همان خدایی كه خلق را به قدرت خود آفريده است و خلق را خواهد برانگيخت و يكّه و تنها است. پدرم از من بهتر بود، مادرم از من نيكوتر بود، برادرم از من بهتر بود، وظيفه من و هر مسلمانی اين است كه بر رسول خدا(ص) تأسی نمایيم.» 📚منبع: زندگانی حضرت امام حسين عليه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، صص 3-5. @tarikh_farda