🔘امیر محبوس(۳)
همگي حول همين كوير سخن مي گويند. ما از ضرورت تلاش براي خلاصي از اين كوير و كشف كليد گره گشا سخن نمي گوييم يا در جست وجوي مردي راهبر كه در بند و حبس غيبت گرفتار آمده، برنمي خيزيم؛
▫️در حالي كه خودمان نيز سهمي در اين واقعة شوم داشته ايم و با شيوة عملمان هم بر زمان آن مي افزاييم. اگر گاهي هم از او سخن مي رانيم، دربارة خلاصي او از اين بند و حصر سخني بر زبان نمي آوريم.
▫️به عكس، از يادگارهاي مانده از او، از خاطرات گذشته و سخنان پيشين بر جاي مانده اش براي زينت بخشيدن به زندگي كويري استفاده مي كنيم،
▫️به عبارت ديگر، به جاي آنكه از او براي رهايي بگوييم و در جست وجوي او بر آييم، او را در خدمت زيست كويري خويش وارد مي سازيم و اين ظالمانه ترين معامله اي است كه قومي با امير خود مي كند.
▫️از همين جاست كه رهايي بخش در محبس مي ماند و كويري در كوير، لاجرم اين وضع كويري تداوم مي يابد تا ...! به واقع ما، با برداشتي انحرافي، زندگي و بودن خود را تعريف كرده ايم.
▫️اين عبارت را در جايي ديگر نوشته ام: هر آنچه آدمي تكرار كند، بدان خو كرده و معتاد بدان مي شود و هر آنچه را عادت خويش ساخت، در آن استقرار مي يابد، گويي كه بدل به اخلاق و فرهنگ او شده است.
▫️اخلاق او و آنچه كه بدان معتاد است، سرنوشت او را معلوم مي سازد.
▫️سرنوشت اقوام را آنچه بدان خو كرده و بدان معتاد و مبتلا شده اند، معلوم مي سازد. از آنجا كه به زيست كويري خو كرده اند، سرنوشت محتوم آنها ماندگاري در كوير شده است.
▫️در خانة جان تكرار كرده ايم كه: همين كه هست، محتوم است و همة حركات، سكنات، معاملات و مناسبات را هم بر آن اساس تنظيم كرده ايم.
▫️اگر اتّفاقي در سينة ما نيافتد و شكست در اين برداشتِ جعلي حادث نشود، عادت معتاد شدة نهايت و سرانجام ما را رقم خواهد زد.
▫️گفت وگوي مهدوي، تلاش براي درك اين معني است كه وضع موجود كه انسان و جهان بدان مبتلايند و در آن سير مي كنند، وضعي مطلوب، محتوم و مقبول نيست؛
▫️بلكه مجموعه اي بر ساخته بر پايه هاي «ظلم» و «پندار» خودمان است كه با جلوه دادن شيطان، آدمي آن را زيبا و سكناي هميشة خويش فرض كرده و در پي تبديل كردن آن به بهشتي مطلوب، دست به تغيير و تبديل اجزاء منتشر آن زده و دربارة بر هم زدن كلّياتش نمي انديشد.
▫️بر پاية اين ترديد است كه آدمي براي كشف معبر رهايي برپا مي ايستد؛ براي دست يابي به راهي كه بتوان از اين وضع خارج شد و بالأخره دست يازيدن به دامان بلد و راهنمايي كه شناساي راز و راه است و مي توان بازو در بازوي او از همة گرداب ها و گردبادهاي پيش رو گذشت.
▫️بسيارند مرداني كه نامطلوب و نامقبول بودن وضع موجود را درك كرده اند؛ ليكن از روي گمان، از سويي دريافت خويش را براي بيرون رفتن از اضطرار كوير كافي شناخته و بي اعتنا به رهايي بخشي مانده در محبس ـ در غفلت از اركان و بنيادهاي تباه شده در وضع موجود ـ در انديشة تغيير صورت ها به راه افتاده اند.
▫️تجربة هزار باره اي كه بشر در طول تاريخ پشت سر نهاده و بر كميّت و كيفيّت بحران هاي چند لاية حيات خويش افزوده است.
▫️مي بايست متذكّر شد كه به رغم گمان ما، ديگرگوني و تحوّل در وضع ما و خلاصي محبوس از زندان جهل و ندانم كاري ما، از طريق اعجاز و واقعه اي خارق العادّه اتّفاق نمي افتد.
▫️اگر چنين بود، سال ها و قرن ها پيش از اين، اعجاز براي بسياري از اقوام شايسته تر و بحران زده حادث شده بود؛ چنان كه اگر بنا بوداعجازي شگرف و شگفت موجب رهايي ما از برهوت خود ساخته شود، سال هاي سرگشتگي و جدايي، اين همه به درازا كشيده نمي شد.
▫️اين ماجرا با نشستن و زانوي غم در بغل گرفتن، در كوچه هاي كويري نيز روي صلاح و اصلاح نخواهد ديد.
📚
#سخنروز/
#موعود144_145
@tarikh_farda