✍🏻یادداشتی از حجه الاسلام و المسلمین دکتر حبیب الله بابایی(نظریه پرداز محترم عرصه تمدن): ✍🏻مدت‌هاست درد این پرسش آزارم می‌دهد که آیا دین به مثابه وحی الهی می‌تواند با تمدن به مثابه یک تجربه بشری، تحققی جامع پیدا کند؟ آیا تمدن انسانی اساسا می‌تواند با تمدن الهی برابری کند، یا آنکه نه، دین بزرگ‌تر از تمدن است و امورات دینی و الهیاتی را نه می‌توان در چارچوب تمدن محدود کرد و نه می‌توان آن را با قناعت بر رویکرد تمدنی به طور جامع شناخت؟ تجربه متعدد اربعین امروز، به رغم کاستی‌ها و آسیب‌های فراوانی که در آن هست، حدس و گمانی را در ذهنم تقویت کرده و فرضیه‌ای را در نظرم برجسته ساخته است و آن اینکه نه فقط دین بزرگ‌تر از قالب تمدنی است، بلکه گاهی برخی از مناسک دینی هم می‌تواند چنان رونق بیابد که ابعادی فراتر از قالب‌های مرسوم تمدنی پیدا کند. اربعین می‌تواند مصداقی از این مناسک معنوی و دینی در دنیای امروز باشد که ابعادی فراتر از تمدن‌های مرسوم دارد. ⭕️در اربعین امروز، نظام مناسبات انسانی به گونه‌ای رقم می‌خورد که مثل و مثال آن را نمی‌توان در تجربه تمدنی بشر پیدا کرد، نه در نظام اندیشه‌ای مدرن و نه در نظام مدنی و تمدنی مغرب زمین. اگر در اربعینِ عصر غیبت نکات و نقاطی وجود داشته باشد که در ادبیات تمدنی امروز شناخته‌شده نباشد و در تاریخ تمدن‌ها هم نمونه و مصداقی نداشته باشد، آنگاه در اربعین عصر ظهور، نقطه‌های فراتمدنیِ بسیاری خواهد بود که نگرش تمدنی و قالب تنگِ تمدن‌شناسی نخواهد توانست آن را تجربه کند و یا بشناسد. اگر تنها گوشه‌ای از یک امر مناسکی و معنوی مانند اربعین قابلیت گنجایش در قالب‌های مطالعات تمدنی را نداشته نباشد، آنگاه چگونه می‌توان مابقی عناصر دینی و عرصه‌های اعجاز برانگیز آن را با ادبیات و متدلوژی تمدنی فهمیده و یا آن را عینیت بخشید؟ در این باره توجه به شاخص‌های امروزین تمدن و تطبیق آن با شاخص‌های اجتماعی و احیانا تمدنی در اربعین می‌تواند اندکی از این فاصله‌ها را معلوم سازد. شاخص‌های مترقی‌ انسانی در نظام مناسبات انسانیِ اربعین (آن هم در جامعه به ظاهر عقب‌ماندۀ عراق امروز) با شاخص‌های انسانی نظام مناسبات مدرن در جوامع پیشرفته فرق‌هایی دارد که در این نوشته کوتاه به برخی از آنها اشاره‌ای کوتاه می‌کنم. ⭕️در تمدن مدرن سکولار، مناسبات انسانی بر پایۀ آسایش و رفاه عمومی شکل می‌گیرد، در حالی که در مناسبات انسانی در اربعین، اساسا آسایش در حاشیه، و آرامش در متن و مرکز است. آنچه برای زیست انسانی غرب اهمیت دارد، توجه به تأمین زندگی در همین زمان و همین مکان (here and now) است، در حالی که در اربعین، زندگی و آسایش این‌زمانی و این‌مکانی برای زائر اهمیتی ندارد و او با کمترین آسایش و بلکه با تحمل رنج‌های فراوان در صدد کسب آرامشی بیشتر است. جالب اینکه این رنج هر میزان بیشتر می‌شود و زائر خسته‌تر می‌شود و به حرم نزدیک‌تر، آرامش او بیشتر و عمیق‌تر می‌شود. @tarikh_j