❀✰﷽✰❀
عزرائیل نزدمردثروتمندی آمد،
تا جانش را بگیرد.
گریه و زاری کرد و مهلت خواست،
اما عزرائیل نپذیرفت.
گفت: همه دارایی ام را بگیر،
و فقط یک روز به من مهلت بده
باز هم فایده ای نداشت.
مرد گفت: پس فقط به اندازۀ
نوشتن یک جمله به من وقت بده.
عزرائیل پذیرفت. او نوشت:
من خواستم یک روز عمرم،
را 300هزار دینار بخرم،
اما نفروختند.
شما قدر عمرتان را بدانید،
چون نه فروختنی است،
و نه خریدنی.
#تلنگر
➿️➿️➿️➿️➿️➿️➿️
#تارینو
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/tarino
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈