#ترجمهی_سورهی_مبارکهی_مریم
پس، از آن خرماى تازه بخور و از اين جوى آب بنوش و بر موهبتى كه خدا به تو دادهاست شادمان باش، و اگر از آدميان كسى را ديدى كه بر تو ايراد مىگيرد، من پاسخ او را خواهم داد، تو قصد روزه كن و بگو: من براى خداى رحمان روزه سكوت نذر كردهام، از اينرو امروز با هيچ انسانى سخن نمىگويم. (26)
آنگاه مريم كودك خود را در حالىكه او را حمل مىكرد نزد قومش آورد. قوم او گفتند: اى مريم، به راستى گناهى بزرگ كه از تو بعيد مىنمود، انجام دادهاى. (27)
اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت نيز بدكاره نبود. (28)
مريم به كودكش اشاره كرد كه از او سؤال كنيد. آنان گفتند: چگونه با كسى كه كودكى در گهواره است سخن بگوييم؟ (29)
عيسى گفت: من بنده خدايم. خدا به من كتاب آسمانى داده و مرا پيامبر گردانيدهاست. (30)
و مرا هر جا كه باشم مايه بركت قرار داده، و تا زندهام مرا به نماز و زكات سفارش كردهاست. (31)
و مقرّر داشته است كه به مادرم نيكوكار باشم و مرا زورگو و پندناپذير قرار ندادهاست. (32)
و از روزى كه زاده شدم، قرين سلامت و از آفتها پيراسته بودم، و به هنگام مرگم و در عالم برزخ نيز گزندى نخواهم ديد، و روزى كه زنده برانگيخته مىشوم نيز رنجى به من نخواهد رسيد. (33)
[اى پيامبر،] اين است عيسى پسر مريم و اين هم ماجراى اوست. من سخن به راستى و درستى مىگويم. اين است حقيقت آن كسى كه درباره وى ترديد مىكنند. (34)
عيسى فرزند خدا نيست، چرا كه خدا را نسزد كه فرزندى برگيرد. او از اينكه نيازمند فرزند باشد منزّه است. چگونه به فرزند نياز داشته باشد و حال آنكه چون كارى را مقرّر كند، جز اين نيست كه به آن مىگويد: باش، و آن پديد مىآيد. (35)
آنگاه عيسى در ادامه سخنانش گفت: به يقين، خدا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد. اين است راه راست و درست. (36)
پس كسانى كه عيسى به سوى آنان فرستاده شد، به چند گروه تقسيم شدند و درباره او اختلاف كردند؛ گروهى به او كفر ورزيدند و گروهى او را خدا خواندند- اين دو گروه همه كافر بودند- و گروهى راه اعتدال را پيمودند. پس واى بر كافران از ديدار روزى بزرگ! (37)
روزى كه آنان نزد ما مىآيند چقدر شنوا و بينايند، ولى آن روز ستمكاران در گمراهى آشكارى قرار دارند و ظهور حقيقت براى آنان هدايتى را در پى ندارد و آنان را به سعادت نمىرساند. (38)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛