🍃یازهرا (س)🍃یا شهیده 🥀
💎منتظران ویاران واقعی بقیة الله عج اینگونه اند ✔️
#شهید_محمد_پور_هنگ🌷🕊
محمد آقا با برادرم دوست بود و با هم هیئت میرفتند.
خانواده او چند باری مرا دیده بودند. خیلی تمایل داشتند وصلتی صورت بگیرد. اما چون فاصله سنیمن و محمد آقا زیاد بود قبول نمیکردم، من متولد مرداد 67 و محمد آقا شهریور 56.
ایشون درسفری که به کربلا داشته در حرم حضرت عباس(ع) متوسل به این بزرگوار شده و از ایشان همسر مؤمن و محب اهلبیت(ع) را میخواهد
همزمان با این موضوع برادرم یک بار دیگر این موضوع را به من گفت و خواست بیشتر فکر کنم.
نمیدانم چه شد که موافقت کردم که بیاید
از امام حسین(ع) هم خواستم هرچه خیر و صلاح است پیش روی من بگذارد.
وقتی ایشون به خواستگاریام آمدتازه ازکربلا برگشته بود
ابتدای صحبتهایمان یک روایت برایم گفت:
« نجات و رستگاری در راستگویی است.»
تا این حرف را شنیدم و اندکی دلهره را هم که داشتم برطرف شد.
گفت من خواب دیدهام که خدا به من 2دختر دوقلو میبخشد و همسری خوب و مهربان دارم، ولی همه این چیزها را میگذارم و شهادت در راه خدا را انتخاب میکنم.
خوابهای محمد آقا همیشه رؤیای صادقه بود، ولی او در خواب دیده بود موقع شهادتش دخترانش بزرگ هستند.
محمد آقا در همان جلسه اول خواستگاری هر چه در دل داشت را برایم گفت.
شهید شرایط مالی خوبی نداشت، طلبه بود، اما ایمان و اعتقاداتش برایم مهمبود
درباره ملاکها و معیارهایش گفت:شاید با من زندگی راحتی نداشته باشی و من در راه امام حسین(ع)فرش زیرپایم راهم میفروشم
وقتی صحبتهای محمدآقاتمام شدگویامن نیمۀ گم شدهام راپیدا کردم.
🍃یاعلی(ع)🍃یاشهید🌷