برادر شهید می گوید : 👇 👇
شهید چرخندی در سن 14 سالگي وارد حوزه علميه شهر اميديه خوزستان شد و پس از گذراندن 5 سال تحصيلي، در حوزه علميه اصفهان به تحصيل ادامه داد و از لحاظ درسي در سطح بسيار بالايي قرار داشت و هيچ گاه انجام كاري را بر درسش ترجيح نمي داد.
احترام به والدين را مهمترين خصوصيت بارز شهيد چرغندي عنوان كرد و گفت: اصغر هميشه با روي خوش با مردم برخورد مي کرد و هنگامي كه به منزل مي آمد، ابتدا پاي مادر را مي بوسيد و ايشان را تكريم مي كرد، به همين خاطر مادرم هميشه او را دعا مي كرد.
مردم شهر اميديه از اصغر به عنوان يك الگو براي جوانان ياد مي كردند، چرا كه هيچ كس از او كدورتي نداشت و رفتار مهربانانه ي اين شهيد با همسايگان توجه خيلي از اهالي محل را به سمت خود جلب كرده بود.
با يادآوري خاطره اي از برادر شهيدش گفت:
روزي كه از اصفهان به اميديه آمده بود به من گفت كه بار سفر را ببندم و با هم عازم سوريه شويم، مادرم با شنيدن اين سخن بسيار ناراحت شد و بي تابي كرد، اما اصغر به مادرم گفت وظيفه همه ما اين است كه تا پاي جان از حرم حضرت زينب(س) دفاع كنيم و ما همه يك روز به مي ميريم و چه خوب است كه مرگ ما با طعم شيرين شهادت آميخته باشد.
اصغر قبل از رفتنش به سوريه وصيتي را انجام داده بود و گويي مي دانست اين سفر آخرين سفر او خواهد بود، چرا كه در وصيت نامه اش محل قبر و نحوه تشييع خود را ذكر كرده بود كه حتما او را در مزار شهداي گمنام طواف داده و سپس به خاك بسپارند.
4⃣
🌷
@tashadat 🌷