ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مسیحای عشق قسمت ۵۴ و ۵۵ تردید چشمانم را میخواند :_بیا دخترم،بیا از چی میترسی؟مسجد خونه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مسیحای عشق قسمت ۵۶ و ۵۷ متوجه حالتم میشود؛ :_بفرمایید بشینید من براتون توضیح میدم مینشینم،بهت زده،پسر هم کنار من با فاصله مینشیند. نمی توانم جلوي خودم را بگیرم :+یعنی اسلام،طرفدار آقایونه؟ پسر که فکر میکنم سیدجواد صدایش می زدند، همچنان لبخند میزند و حتی یک بار هم سرش را بلند نمیکند. آرام میگوید +:حتما به آیه ي سی و چهار سوره ي نساء رسیدین که اینو میگین. سر تکان میدهم؛ :+بله :_خب بذارین با یه مثال براتون بگم،فکر کنید شما مسئول نگهداري از یه بچه ي کم سن و سال تر از خودتون هستین،مثلا معلمش! و واقعا از ته دل دوسش دارین. این بچه مدام شلوغ میکنه و حاضر نیست اصلا به حــرف شما گوش بده،شما هم یه انتظاراتی از این بچه دارین که اصلا زیربار نمیره ،خب شما چیکار میکنین؟ :+خـــــب ، باهاش حــرف میزنم،کتکش نمی زنم! :_احســنــت،حالـــا فکر کنین که به حرفاتون گوش نمی ده،مدام کارهاي بد خودش رو تکرار میکنه،حالا چی کار میکنید؟ کـمی فکر میکنم :+شاید...نه یعنی حتما باهاش قهر میکنم. :_بله درسته،حالا فکــر کنیم این بچه،لجبازتر از این حرفاست،شمام خیلی دوسش دارین و دلتون نمی خواد کار به دفتـر و مدیـر و ناظـم برسه،اون وقت،به نظــر شما اشکالی داره که با یه چیـز کوچولو مثل مداد،آروم بزنیدش،نه اینکه بهش آسیب برسونین،نه... فقط بچه متوجه بشه که شما چقدر ناراحتین،این کار شما،ستم در حق اون بـچـه محسوب میشه؟ متحـیر مانده ام،حرف هایش بوي عدالــت میدهد، بوي حق،بوي انسانیت.... :+آخه مداد کـه ضرري نداره،دردش نمیگیره :_ببینید تو احکام اسلامی،همسرا نسبت به هم دیگه تعهداتی دارن که باید حتما عملیشون کنن،مثلا مرد باید خانمش رو از نظر عاطفی و هم از نظر مالی تامین کنه،زن هم نسبت به شوهرش وظایفی داره که حدودش مشخصه، حالا اگه خانم نخواست وظایفش رو عملی کنه،این وظایف که میگم شامل خانه داري و غذاپختن و اینا نیست ها،وظایف واقعیش،اون وقت قرآن به مرد میگه با خانمت صحبت کن و ببین مشکلش چیه،ناراحتیش از کجاست، بعد اگه مشکل اینجا حل نشد. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸