- هَم‌قرار'
آمدم نعره مَزَن جامه مَدَر هیچ مَگو:)
‌ دوش‌دیوانه‌شدم‌عشق‌مرا‌دید‌و‌بگفت آمدم نعره مَزن جامه مَدر هیچ مگو گفتم‌ای‌دل‌چه‌مِه‌ست‌این‌دل‌اشارت‌می‌کرد که‌نه‌اندازهٔ‌توست‌این، بگذر، هیچ مگو گفتم‌این‌چیست‌بگو‌زیر‌و‌زِبَر‌خواهم‌شد گفت‌می‌باش‌چنین‌زیرو‌زبر هیچ‌مگو -مولانا-