🚩فائزه هاشمی: در ملاقات هاى پدر فالگوش مى ايستاديم 🔹دو جا بود که بابا ملاقات‌هایش را در آنجا انجام می‌داد؛ یکی اینجا (اتاق پذیرایی) و یکی حیاط؛ چون بابا به فضای باز علاقه داشت. بهار، پاییز و تابستان کنار استخر ملاقات داشتند. در این اتاق هم مسئولان و هم افرادی از فامیل می‌آمدند و ملاقات داشتند. جای بابا همیشه ثابت بود و ملاقات کنندگان روی صندلی کناری می‌نشستند؛ مثل ملک عبدالله ( پادشاه سابق عربستان ) ، آقای روحانی، حسن آقا (خمینی). 🔹معمولاً وقتی کسی می‌آمد اینجا، ما فالگوش می‌ایستادیم ببینیم چه حرف‌هایی زده می‌شود. 🔹غیر از فالگوش ایستادن، دفتر خاطرات ایشان هم مورد علاقه همه بود. دفتر خاطرات کنار کشوی پاتختی بود و همه اعضای خانواده و فامیل، اول از همه سراغ دفتر خاطرات می‌رفتند تا ببینند چه نوشته است. 🔹مامان بیشتر فالگوش می‌ایستاد. دوره‌هایی خیلی سرفه می‌کرد. بیماری پیدا کرده بود. یک بار بابا که آمد از اتاق بیرون، گفت: «فالگوش ایستادی حداقل سرفه نکن! آبروریزی است ببینند کسی پشت در گوش می‌دهد.» گاهی هم ملاقات کننده یک دفعه خداحافظی می‌کرد و تا می‌آمدیم بجنبیم، داستان درست می‌شد http://tn.ai/1861399 📡. @TasnimNews