🕊🌿🌸🕊🌸🌿🕊 🌿🌸🕊 🌸🕊 ❣️ ...🤗 ✍️زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. 🔸به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» 🔹آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» 🔸زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» 🔹آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.» 🔸عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد. 🔹شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.» 🔸زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.» 🔹زن با تعجب پرسید: « چرا!؟»🤔 یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت: « نام او است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت: « نام او است. و نام من است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»😇 🔸زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت: « چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت: « چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» 🔹فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد: « بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.» 🔸مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت: « کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.» 💖عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید: « شما دیگر چرا می آیید؟» 🔹پیرمردها با هم گفتند: « اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! » ✅آری... با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید. زندگیتان سرشاراز عشق و محبت🤗💯 🌸🕊 🌿🌸🕊 🕊🌿🌸🕊🌸🌿🕊 🖤✨🌸✨🖤 @tasnimquran