🥀آخرين قطرات اشك شهيد محمدرضا قمريان
🍂آخرین قطرات اشک محمد رضا در بعدازظهر روز 67/5/4 در قرارگاه تاکتیکی لشکر در ایستگاه حسینیه بر زمین تشنه ریخت. قرار بود محمد رضا و شهید زیبائی و شهید صادق توانا گردانها را در آن شب جهت باز پس گیری خاک مقدس کشورمان راهنمایی کنند، محمد رضا که با وصال دولت نزدیک و نزدیکتر می شد همینطور که دراز کشیده بود قطرات اشک از گوشه های چشمانش به کف سنگر می ریخت بعد از مدتی از جای برخواست و به پشت خاکریز پشت سنگر رفت پس از ساعتی با نامه ای که در دست داشت باز گشت ، و نامه را به یکی از برادران سپرد. فردای آن روز که دیگر محمد رضا نیازی به گریه کردن نداشت و در آسمان در جوار دولت به قهقهه مستانه مشغول بود فهمیدیم آن نامه جز وصیت نامه پر از الهام و معنویت و صدق و صفایش چیز دیگری نبوده است.
لازم به ذکر است که شهید در هنگام شوخی نیز در بین بچه ها آنقدر لطیف بود که همه بچه ها دوستش داشتند و به او احترام می گذاشتند .