. زیستگاهی بنام اربعین . زیارت و پیاده روی اربعین را نباید و نمی توان با زیارت ایام عادی سال مقایسه نمود. اربعین یک مُدل است. اربعین یک متفاوت است. با نوشتن و ‌خواندن از اربعین این زیست را نمیتوانیم درک و یا حتی به آن نزدیک شویم. اربعین باید شود. . ملاک روابط در زیستِ اربعین، ارزش‌های دنیای مدرن نیست. در اربعین غربیه ترین ها با یک "سلام" و یک "زائر الحسین" گفتن با یکدیگر آشنا و شوند. هر چه غریب تر باشید به شما خدمت بیشتری ارائه می دهند. نمی گذارند بلکه می خرند . زیستِ اربعین متفاوت است. در تمامی سفرهای عادی انسانها از قبل هتل، قطار، اتوبوس و ابزار سفر را مهیا می کنند. همه چیز را از قبل رزرو دارند تا در ازدحام جمعیت سرگردان نشوند. اما در اربعین که میلیونها انسان آمده اند تو یقین داری بدون هتل، قطار و پارتی به همه چیز خواهی رسید . در این زیستِ متفاوت، ملاکِ ارزش گذاری بین انسان‌ها برگ کاغذی بنام "پول" نیست. از ابتدای اگر جیب تان خالی هم باشد هرگز گرسنه نخواهید ماند. هرگز نیاز نیست شما به سمت غذا بروید. از هر ملیت که باشید هیج گاه بدون سرپناه و موکبی برای خواب معطل نخواهید ماند . زیستِ اربعین جداگانه ای دارد. در تمام مسیر باید در صف های طولانی بمانی اما هیچ گاه از صف عصبانی نخواهی شد. برعکس صف پمپ بنزین، ترافیک خسته کننده شهر خودت یا صف ادارات، در اربعین افراد در صف صبورند به یکدیگر می زنند. رقابتی وجود ندارد . حتی کسانیکه گرایشات دینی ندارند، آنانی که از بیخ و بُن دین را نمی پذیرند باید برای یکبار هم که شده بعنوان "بیننده" این زیستگاه را تجربه کنند . زیستِ پیاده روی باید در شهرهای بی روح و مادی محور ما در کل سال جریان داشته باشد که ندارد . اگر آن و گذشت زیستِ اربعین در شهرها و روابط انسانی ما وجود داشت در سال میلیونها و پرونده در قوه قضاییه شکل نمی گرفت. آیا سزاوار نیست که زیستِ اربعین را وارد شهر و روابط خانوادگی خودمان کنیم!؟