💎نظر شيخ صدوق در احاديث طبى💎
🔷بزرگ محدثان شيعه ، محمد بن على بن بابويه قمى ، معروف به صدوق رحمة الله علیه احاديث طبى را به گونه اى ارزيابى مى كند که ملهم به این نکته است که باید بر اساس اصول دقیق علمی از روایات و احادیث استفاده نمود. از نوع بررسی روایات طبی مرحوم صدوق می توان به آگاهی و تسلط ایشان بر طب و اهتمام او به طب حدیثی، پی برد.ضمن اینکه دیگر تهمت اخباریگری به این فقیه اجتهادی شیعه جای طرح پیدا نمی کند(جالب است که برخی که همین استدلات اصولی ایشان در روایات طبی را دلیل رد روایات طبی می پندارند،ایشان را اخباری هم می دانند!).
🔷طب جامع اسلامی جغرافیا،فصل ،طبع بیمار،منشاء بیماری و... را در درمان دخیل می داند و از سویی به روایات معتبر و کلیت روایات و منابع دینی بشکل مهندسی شده ، هماهنگ و اصولی نظر دارد و احادیث و آیات طبی را نقطه ای ،بخشی ، با تقطیع و بدون بررسی اصولی نمی پذیرد. لذا شیخ صدوق رحمة الله علیه براساس همین اصل با دقت تمام در کتاب اعتقاداتش مى نويسد:
عقيده ما درباره اخبار و احاديثى كه درباره طب رسيده ، آن است كه اين احاديث ، بر چند گونه اند:
🔷 برخى از آنها با نظر به آب و هواى مكه و مدينه گفته شده اند و به كار بستن آنها در ديگر شرايط آب و هوايى ، درست نيست.(یعنی جغرافیا بایستی در برخی احادیث طبی در نظر گرفته شود و صد البته برخی دیگر از احادیث ،فرای جغرافیای خاص می باشند و قابل تعمیم به دیگر شرایط محیطی هستند، نکته ای که ناقلان نظر شیخرحمة الله علیه از آن غفلت می ورزند.)
🔷در برخى از آنها، معصوم (عليه السلام ) بر پايه آنچه از حال و طبع سؤ ال كننده مى دانسته ، پاسخ داده و از همان موضع ، فراتر نرفته است ؛ چه اين كه امام ، بيش از آن شخص به طبع وى آگاهى داشته است ؛(مدخلیت طبع در درمان از اصول پایه ای طب اسلامیست که مرحوم شیخ بدرستی به آن تاکید دارد البته در بسیاری از احادیث طبی معصومین علیهم السلام شرح حال شخص را پرسیده و یا خودشان تشریح نموده اند و از آنجایی که شرح حال طبایع شخص بیمار نقل سده است می تواند قانون و اصول اکتشاف نموده و این دستور العمل را در دیگر موارد مشابه تعمیم داد حکم الامثال فیما یجوز و لایجوز واحد)
🔷برخى از آنها را مخالفان ، با هدف زشت نماياندن چهره مذهب در نگاه مردم در ميان احاديث گنجانده اند؛(بررسی رجالی حدیث هم به معنی مجوز استناد به معصوم ضرورتیست که شیخ رحمة الله علیه به آن پرداخته است و این دلیل نفی احادیث مستند طبی که بسیار هم هست، نمی باشد )
🔷 در برخى از آنها، سهوى از راوى حديث ، سر زده است ؛(این مسئله هم مانند موارد دیگر اختصاص به احادیث طبی ندارد و فقیه وظیفه اش شناخت این مسئله هست.
🔷 در برخى از آنها بخشى از حديث حفظ شده و بخشى ديگر از آن ، فراموش شده است ؛(در این موارد هم مانند دیگر احادیث در صورتی که مخل نظام فهم حدیث باشد که کنار گذاشته می شود و اگر مخل معنی نبوده باشد قابل استفاده هست.)
اما آنچه درباره عسل روايت شده كه درمان هر دردى است ، روايتى است صحيح و معنايش نيز اين است كه عسل ، شفاى هر بيمارى اى است كه از برودت طبع برخيزد. (مهندسی روایات و برخورد اصولی با روایات از روش های برخورد اصولی-اجتهادی شیخ رحمة الله علیه است که وقتی حدیث مطلق باشد و قیدی به آن خورده باشد بایستی آن قید را لحاظ کرده و تخصیص زد.البته در این حدیث خاص که عسل شفای هر دردیست قیدی از روایات مبنی بر اختصاص به برودت و حرارت نداشته بلکه احادیثی که تاکید دارد عسل درمان امزجه مخالف هم می باشد یعنی هم درمان صفراست که گرمیست و هم درمان بلغم است که سردیست و به اصطلاح عسل هوشمند است و متناسب با طبع های مختلف عمل میکن چنانچه به تجربه کثیر رسیده است ضمن اینکه چند داروی مفرد و مرکب دیگر نیز در روایات آمده هستند که به این صورت عمل می کنند مانند بنفشه،بادنجان و مویز)
🔷آنچه نيز درباره استنجا به آب سرد براى مبتلايان به بواسير رسيده ، در موردى است كه بواسير شخص ، از حرارت طبع ، سرچشمه گرفته باشد. (درایه حدیث از ضروت های فهم غیر اخباری و اجتهادیست که به خوبی از دقت های شیخ استنباط می شود ضمن اینکه آگاهی تخصصی مرحوم صدوق رحمة الله علیه در علم طب را می رساند آگاهی از انواع بواسیر از جهت منشا مزاجی-طبعی از اصول اولیه درمانی طب اسلامی روایست.)
🔷آنچه هم در مورد بادنجان و درمانگر بودن آن روايت شده ، ناظر به هنگام رسيدن خرما و در مورد كسانى است كه خرما مى خورند، نه ناظر به ديگر اوقات .(مدخلیت مزاج فصل در درمان بیمار از فنی ترین مباحث طب معصومین هست که شیخ رحمة الله علیه به آن اشاره دارد واین مسئله نافی درمانگر بودن بادنجان در فصل خاص دیگر نیست یعنی مزاج دارو و مزاج فصل را باید در درمان طب اسلامی در نظر داشت.)
ادامه..