می‌گفت ڪه : عظمت‌ِنوکری‌درخونه ی امـام‌حسِـین‌رو زمانی میفهمی.. که شبِ‌ اَول‌ِ قبـر وقتی‌زَبـونت‌بنداومـد..💔 یه وقت‌میبینی‌یه صِدایی‌ میاد میگه نترس‌مَن‌هستم..:))!