تبیان
📻 #قصه‌های_عزیز | قسمت ششم 🔸این قسمت عزیز جون و نوه کوچولوش باهم دیگه رفتن مجلس روضه ولی اونجا خانم
28.93M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
📻 | قسمت هفتم 🔸توی این قسمت با عزیزجون و نوه‌ش همراه می‌شیم تا بریم خونه لیلاخانوم؛ لیلاخانوم داستان عجیبی داره و سال‌هاست که چشم به راه پسرشه… علی‌اکبر. برای همینه که هرکی زنگ در خونه‌ش رو می‌زنه لیلاخانوم از وسط حیاط می‌گه: اومدم پسرم، اومدم علی‌اکبرم. نویسنده: حامد عسکری @TebyanOnline