اومدن دوتا از رفقای پایتخت‌نشین فرصت خوبی بوجود آورد برای کلی داد و قال با احسان! حقیقتا دیگ توی این سال‌ها عیار آدم‌ها واسم مشخص شده... احسان از باکیفیت‌ترین‌هاست تا جایی که باورتون نشه با هم اختلاف نظر داریم؛ بویژه در مقام عمل! یا بقول خودش نقطه اشتراک جالبی هم داریم خیلی خیلی جدی میشه از توی چهره‌مون همه چیز رو فهمید. وای که اگر به مذاق‌مون چیزی خوش نیاد... به آنی لو می‌ریم البته نامبرده خویشتنداری بیشتری داره... حالا چرا اینارو گفتم؟ چون بین داد و قال امشب گفت دیگ تصمیم گرفتم با تعدادی از رفقا فقط رفیق باشم. کار نکنم(تشکیلات) جمع بشیم، تفریح کنیم، سینما بریم، شام بخوریم ولی کار نکنیم! آخه به دردسرش نمی‌ارزه... حوالی ۲شبه هرچند ذهنم جامونده در لوکیشن خانواده خاص نویدپور و جمله پایانی احمدخان که بهشون گفت: خیلی واسمون دعا کنید زور ما به اندازه نگهداری یدونه مورچه هم نیست الان داریم گله‌ی فیل‌هارو چوپانی می‌کنیم دم دستگاه محاسباتی خدا گرم @tele_text