برای اولین بار
سر کلاس گریه کرد !
همه یعنی !
گفت دو تا برادر دوقلو بودن ؛ ثاقب و ثابت .
تو بهزیستی بزرگ میشن و بعد میرن جنگ .
روزی که برا رزمنده ها نامه اورده بودن ، این دو تا پشت خاکریز سر رو شونه هم گذاشته بودن و برا غریبی خودشون گریه میکردن :)))
گفت بچه ها
خب شما ها تو نماز مستحبیاتون ، شریکشون کنید .
اینا مادر ندارن ، خواهر ندارن که براشون اینکارارو کنن .
یا مثلا شهید ادواردو ،
گفت این شهید نه خواهر مسلمونی داره
نه مادر مسلمونی
شما در حقش ، براش خیر کنید .
#روزمرگی
#احوالاتیکمعارفی