💠سلام
با اجازه از بزرگ تر ها🌹 با همسن و سالای خودم یک کاری داشتم.
امیدوارم نماز و روزه ها براتون خیلی سخت نبوده باشه.😁
با شروع ماه مهمونی خدا، شاید شما هم مثل من این جور مکالمات سری رو با خدا داشتید:
این چه وضع مهمونی دادنه خدایا؟
بنده هات مهمونی می دن و ما رو تا خرخره خفه می کنن. اون وقت شما خدای کریم توی مهمونیت به ما بنده هات گشنگی میدی؟
تو مهمونی بنده هات به ما خوش میگذره، چرا تو مهمونی تو نمیگذره؟
منظورم اینه که خب اگه تو خدایی، باید تو مهمونیت اساسی حال بدی بهمون نه این که بهمون ضد حال بزنی.
چرا کارایی از ما میخوای که توش خوش نمیگذره و از اون طرف میذاریمون تو آمپاس، کارایی که حوصله شون رو نداریم زور زورکی انجام بدیم وگرنه ما رو میبری جهنم؟
چرا اصلا زندگی رو اینقدر سخت آفریدی؟ که مجبور باشیم با سختی کلی درس بخونیم که بعد بتونیم یک کار خشک و جدی پیدا کنیم که چی؟ که از گشنگی نمیریم، یه سقف بالا سرمون باشه، مریض شدیم بتونیم پول دوا درمون بدیم و...
پس کی خوش بگذرونیم؟؟
اون دنیا؟
خیلی زوره.
باور نمیکنم تو اینقدر ضد حال باشی.
چه خدای نچسپی هستی که اینقدر ما رو سختی میدی و هی میگی تحمل کن! تحمل کن میبرمت بهشت! شاید ما اصلا نخواسته باشیم بهشت اینجوری رو.
ولی ته دلم بهم میگه که تو اینجوری نیستی. واسه تو خوشی من خیلی مهمه.
جواب این فکرا رو توی حرف های چند روز اخیر استاد پناهیان پیدا کردم.
موضوع بحثشون 《چگونه با عبادت تفریح کنیم》
نگران نباشید تشویق به عبادت و این جور چیزا نمیشید. فقط این سوالا و خیلی سوالای اساسی دیگه ذهنمون رو استاد جواب دادند.
تا حالا که به درد من خورده و بعضی گره های ذهنم باز شده. گفتم شاید به درد شما هم بخوره.
حالا که خدا خودش دعوتمون کرده، خوبه که بریم مشکلاتمون رو هم باهاش حل کنیم شاید ازش خوشمون اومد!