💢آغاز اسارت نوه ی رسول الله وقتی حضرت زینب از کنار بدن برخاک افتاده برادرش حسین می‌گذشت، می‌گفت: «ای رسول الله، ای رسول الله فرشتگان آسمان بر تو صلوات گویند. این حسین است که در دشت افتاده، آغشته به خون، و اعضایش بریده شده! ای محمد! دخترانت اسیرند، ذریه‌ات کشته شده‌اند و باد بر بدن آنها می‌وزد.» این سخنان زینب، دوست و دشمن را به گریه انداخت. 📚البدایه و النهایه، جلد ۸، صفحه ۱۹۳ 📚وقعة الطف، صفحه ۲۵۹ @tmersad313