🍃آه! مولای غریب من! این روزها که دلت از غم جانگداز غزه خون است؛مگر مادحین برای غم دلت بخوانند از شهادت پیاپی علی اکبر ها وعلی اصغرها در این روزها که بی رحمانه بدست یزیدیان صهیون یکی پس از دیگری پر پر میشوند بخوانند وبا تو بگویند و می دانم که هرجا مسلمانی و مظلومی، زیر بار ظلمی، بی تاب می شود و قطره اشکی از گونه معصوم کودک بی پناهی بر زمین می چکد، تو بیتاب تر و دلخون تر از او، به امید فرج نفس می زنی و برای آمدنت لحظه ها را می شماری. آه ای مولای غم شیعی من! ای دردآشنای ترنم های شبانگاهی ام! ای انیس و مونس خلوت غمگنانه ام! مهدی جان! ديگر بني آدم اعضا يکديگر نيستند. که اگر بودند خون به جاي شير کودکان غزه را سيراب نمي کرد.وگلوله کودکان راخواب و قبر گهواره ابدي آنان نمي شد… نکند در خواب بمانیم و مظلومیت غزه را از خاطر ببریم همانگونه که غربت مهدی فاطمه از خاطرمان رفت... در این شبها و روزها نزر آزادی غزه فراموشمان نشود به غزه رو کنید و بنگرید سکوت خفت بار این شیوخ عرب را، بردگان استکبار را،به غزه رو کنید و بنگرید حمایت مردم به رغم ذلت حکامشان را، از این مردم دست نکشید که ظهور نزدیک است...