🔶گذشته یا آینده؟ مساله این است..! ✍🏻 محمدرضا جوان آراسته 🔹شما کتابی که کسی خاطرات شهدا را روایت کرده باشد خوانده‌اید؟ از آن کتاب‌ها که رفته‌اند با دوست و آشنا و هم‌رزم شهیدی مصاحبه کرده‌اند و بعد همه را در قالب روایت‌هایی کنار هم گذاشته‌اند. شما کتاب زندگی نامه شهید خوانده‌اید؟ از آن کتاب‌ها که اولش روزهای کودکی شهید را روایت کرده، بعدش نوجوانی و سر به هواییش را و بعد جنگ شده و شهید جبهه رفته و آدم دیگری شده و بعد یک روز خبرش برای خانواده برگشته. 🔸من معتقدم ما در تولید ادبیات جنگ یا مقاومت دچار یک خطای راهبردی شده‌ایم. خطایی که تا امروز از چشم همه ما پنهان بوده: خطای «ساختن یک رویا و قهرمان و سبک زندگی جهادی رو به گذشته». شرح این خطا این است که ما در یک دوره‌ای کتاب‌های درخشانی داشتیم که کارشان ثبت شخصیت‌های قهرمان جنگ تحمیلی بود. روایت فتح ساختاری طراحی کرد تا ‌فرماندهان و شخصیت‌های اثرگذار جنگ با ادبیاتی قابل فهم و اثرگذار در ذهن عموم آدم‌های جامعه ثبت بشوند. 🔹الگوی روایت فتح جواب داد. بعدش وقت آن بود که هزار نفر بیایند و از تجربه روایت فتح خط تولیدی برای خودشان راه بیاندازند و زندگی‌نامه و خاطرات هزار شهید را بنویسند. روزهای اوج روایت‌گری زندگی شهدا خیلی زود به روزهای افولش رسید و حالا من و شما برای این‌که کتاب خوش فرم و محتوایی درباره شهیدی پیدا کنیم، باید ساعت‌ها قفسه‌های پر تعداد ادبیات دفاع مقدس را زیر و رو کنیم. 🔸این کتاب‌ها غالبا تلاش‌شان روایت چیزهایی است که در گذشته رخ داده، آدم‌هایی که در گذشته بوده‌اند، اتفاق‌هایی که در گذشته پیش‌آمده، شخصیت‌هایی که جنس‌شان از جنس نسل گذشته است، ما با خواندن این کتاب‌ها دوست داریم کسی بشویم در گذشته، قهرمانی بشویم پشت خاکریزهای جنوب، فرماندهی بشویم که شب‌ها برای اطلاعت عملیات لباس مبدل می‌پوشیده و به دل لشکر دشمن می‌رفته، مادری بشویم که پسرش را از زیر قرآن رد می‌کرده و پای سکوی قطار برای فرزندش اشک می‌ریخته است. 🔹ما داریم توی ذهن‌مان خودمان را برای جنگ‌های گذشته آماده می‌کنیم. این کتاب‌ها گذشته را برای ما باز تولید می‌کنند و ما آدم‌هایی می‌شویم آماده برای روزهایی که پشت سر ما هستند. ما به واسطه غالب این کتاب‌ها در مرحله «یاد امام و شهدا» باقی مانده‌ایم و تصوری از آینده، از جنگ‌های پیش‌رو و الگوی متفاوتی که در این سال‌ها ساختارهای رزم را عوض کرده نداریم. .