تابی به نام «ترویج پلیآرشی» در سال 2006 روشهای مورد استفاده موسسه آکرمن برای جابهجایی قدرت در کشورها را روشهایی برای سیطره ایدئولوژیک بر مخالفان یا شستشوی مغزی آنها توصیف میکند.
البته آکرمن تنها به روشهای غیرخشونتآمیز اعتقاد نداشت و خشم و پرخاشگری ریشه باورهای زیربنایی او را تشکیل میداند. با این حال، او صلح و مبارزه غیرخشونتآمیز را نقابی برای پنهان کردن این انگیزههای زیربنایی قرار داده بود. این نکته را هم نظرات او نشان میدهند، هم روشهای به کار رفته در مبارزات جنبش آتپور و هم محتوای کارگاههای آموزشی دوبی. توصیفی که یک تحلیلگر ایرانی به نام کورش صفدری از یکی از روشهای آموزشی او ارائه میدهد به خوبی نشاندهنده همین موضوع است.
کورش صفدری یکی از روشهای کارگاههای را در گفتوگو با آسیا تایمز اینطور شرح داده است: "اینطور که من متوجه شدم ایده این بود که به فعالان پول داده شود و آنها طوری تربیت شوند که بتوانند همانند جنبش آتپور در صربستان به عنوان گروههای آژیتاتور (محرک) عمل کنند. وظیفه آنها این بود که با استفاده از روشهای مختلف مانند شعارنویسی روی دیوار علیه حکومت و غیره جنبش دانشجویی را جلو بیندازند و دولت را به سرکوب عمومی تحریک کنند و بعداً از همین موضوع به عنوان بهانهای برای ایجاد خیزشی در ایران استفاده کنند که به نظر همه، خودجوش و داخلی به نظر میرسد."
دفتر امور ایران
شباهت لوگوی مخالفان کشورهای مختلف از جمله ایران با جنبش آتپور لهستان
آکرمن در سالهای بعد از سال 2006 در کمین فرصتی است تا بعد از موفقیت در ایجاد انقلاب رنگی در کشورهای گرجستان (2003)، اوکراین (2004) و قرقیزستان (2005)و کشورهای دیگر موفقیتی دیگر را نصیب خود کند. اکثر انقلابهای رنگی با القای شائبه تقلب در انتخابات صورت گرفتند و انتخابات سال 1388 ایران بهترین فرصت است.
بعد از حوادث سال 88 ایران اصرار بر تقلب در انتخابات، درخواست بازشماری آرا، مطالبه برگزاری انتخابات مجدد و تشکیل کمیتهای با نظارت یک گروه مستقل بینالمللی برای صیانت از آراء و سپس اردوکشی خیابانی تا حد خندهآوری شبیه رویدادهایی است که دستکم چندین بار در کشورهای دیگر تکرار شده است؛ در واقع چنانکه معاون وزارت خزانهداری آمریکا در بحبوجه اغتشاشات سال 88 در مقالهای در کاونترپانچ نوشت: "این اعتراضات بسیاری از ویژگیهای تظاهراتهای هماهنگ شده توسط سازمان سیا در گرجستان و اوکراین را هم دارد. برای اینکه این (ویژگیها) دیده نشوند بایستی کاملاً نابینا بود."
اما آکرمن و آموزگاران جنبش آتپور نیازی به تغییر روشهایی که قبلاً در کشورهای دیگر جواب داده بود نمیدیدند. در واقع آنها قبلاً در انقلابهای رنگی کشورهای دیگر حتی لوگوی جنبش آتپور را با تغییرات بسیار اندک به عنوان نمادهای اعتراض به کار برده بودند. یکی از لوگوهای مربوط به "جنبش سبز" هم اقتباسی از همین لوگوی جنبش آتپور بود. نگاهی به عکس بالا شاید گویا باشد.
تلاش آکرمن و همکارانش، البته در ایران موفق نبود. البته شاید اگر آنها به یک جمله کلیدی "جین شارپ" توجه میکردند که میگوید قدرت سیاسی حاکمان از مردم نشأت میگیرد، اساساً از ابتدا تلاش در این راستا را بیفایده میدیدند.