قرار بود بریم مسافرت همه وسایلامونو جمع کرده بودیم دانیال ام خودش وسایلشو جمع کرده بود ، همین که خواستیم از در بریم بیرون یادش افتاد کمربندشو جا گذاشته بهم‌ گفت مامان کمربند منم بردار جا‌گذاشتم منم حواسم نبود و کمربند نظامیشو برداشتم! وقتی رسیدیم لباساشو پوشید که عکس بگیریم ، هی بغل کتشو میزد کنار ژست میگرفت و میگفت : ببین مادر من کمربند چی برام آورده ... کمربند نظامی ....!! و میخندید...😂 و این عکسِ یادگاری ماندگار شد براش... 🌹 راوی شهادت ۱۳۹۷ سیستان و بلوچستان