😂😂😂 ❤️حوری صد ساله توی بهشت! شهید عرب از رزمندگانی بود که خیلی در مورد همه چیز شوخی می کرد. تعریف می کرد بعد از عملیات کربلا چهار ، یک شب خواب دیدم که رفتم بهشت ، اما هرچه گشتم توش حوری نبود...! فقط دیدم یه پیرزن گوشه ای نشسته. رفتم جلو گفتم : مادرجان... ! پس حوری ها کجان...؟! گفت دیر آمدی ننه ، کربلای چهاری ها اومدن همه رو بردند... . با ناراحتی نگاهی به اطراف کردم وگفتم یعنی هیچ کس نمانده...!؟؟ گفت نه ننه ، فقط من موندم. تعلل کنی همینم از دستت می‌ره!😂 با خودم گفتم در بیابان لنگه کفش کهنه ام غنیمته. دستی به شانه اش زدم ، گفتم؛ باشه ، بریم... ! با عصبانیت گفت : دستتو بکش نامحرم...! گفتم مگه اینجا هم از این حرفاست...؟! گفت: بله ، اول باید منو عقد کنی بعد در خدمتم... . آقا ....! ما تمام بهشت رو گشتیم ، اما نتونستیم یک شیخ گیر بیاریم... . نبود که نبود ╭-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╮ @tollabe_khoy ╰-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╯