#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
اومدی صفا دادی به ویرونه
قدمت به چشم من خوش اومدی
خیلی وقته که دلم تنگ توعه
خوب کاری کردی خرابه سرزدی
کاش می گفتی که میای تاواسه تو
یه غذایی چیزی دست وپا کنم
چیزی واسه پذیرایی ندارم
مجبورم سفره ی دل رو واکنم
حالا که مهمونمی من نمیخام
تورو ازدست خودم کسل کنم
صحبت از گلایه نیس فقط میخام
با بابام یه خورده درد دل کنم
بابایی خرابه جای خوبی نیست
درو دیوار خرابه خاکین
بدی ازما مگه دیدن شامیا؟
چرا اینقد از من وتو شاکین؟
هرجا اسمت رو آوردم زدنم
تو مسیر کوفه وبازارشام
اینقده سیلی توصورتم زدن
جایی رو دیگه نمی بینه چشام
گفتم ازسفر بزاربیاد عموم
بش میگم چقدر سرم میزنی داد
بی هوا سیلی زد وخندیدو گفت
می زنم بگو عمو جونت بیاد
تاحالا دیده بودی که من یه بار
لباس خاکی وپاره بپوشم؟
دستاشون ازبسکه سنگینه بابا
ندارم صداتو سنگینه گوشم
بابایی دلم میخاد یه بار دیگه
بغلت کنم ببوسمت زیاد
سرتو به روی پاهام بزارم
ولی دستم دیگه بالا نمیاد
خیلی مثل مادرت شدم بابا
صورتم کبوده قدم هم خمه
بعد آتیش که زدن به خیمه ها
موهای سرم دیگه خیلی کمه
خلاصه حالا که اومدی بابا
نمیزارم دیگه تنهایی بری
به خدا خسته شدم دیگه بابا
هر جوری هست منو باید ببری
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab