💢خاطره شماره سیزده 📌سلام بانمک ترین خاطره من از ماه رمضان 🔹من از هشت سالگی روزه می‌گرفتم .مامانم بعد از افطار روز چهاردهم رمضان به ما می‌گفتند که امشب میریم سر کتل هرکس میخواد بیاد برخیزند .منم فکر میکردم که واقعا اونا نصف شب میرن قله کوه ووقتی روز پانزدهم میشه برمیگردند.بخاطر همین کلی گریه میکردم منو بیدار کنند و از همشون هم قول می‌گرفتم. سحر که میشد منو اذیت می کردند که ما رفتیم سرکتل وتوبیدار نشدی. این موضوع دوسه سال ادامه داشت تا بلاخره بابام تعریف کرد داستان سرکتل این نیست که نصف شب برن بیرون بلکه منظور نیمه شدن ماه رمضان بود که در نیمه رمضان یک ساعت قبل از اذون صبح دعا از بلندگوهای روستا پخش می‌شود که نشان از نیمه رمضان داشت.. 🔹خدا رحمت کنه مادر بزرگم وقتی ماه رمضان از نیمه رد می‌شد برای اینکه به ما انرژی بده می‌گفت قدر بدونید که وقتی ماه رمضان به هُم هُم افتاد مثل باد میگذره و تموم میشه 💐💐روحش شاد 💐💐💐 ارسال از مایان سفلی 🌸 📌امتیاز شما برحسب بازدید بیشتر مخاطبین در کانال است پس خاطره خود را برای دوستان فوروارد کنید تا امتیاز بهتر دریافت کنید🌸 آدرس کانال طرقبه سلام در ایتا🌺 https://eitaa.com/joinchat/439746845C53ea6c5a9c