ماجرای
#گردنه_هرشی
#پيامبراكرم صلی الله علیه و آله سه روز پس از غدير، یعنی شب بیست و دوم ذی الحجّه به سمت مدينه حركت كردند. منافقین كه آمدن پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به مدينه برای خود خطرناک مى دانستند و می ترسیدند که مبادا آن حضرت پیام غدیر را در مدینه بازگو کند و راه را بر آنان ببندد، تصميم گرفتند پيامبر خدا صلی الله علیه و آله را قبل از رسيدن به مدينه به قتل برسانند تا به خيال خود امامت و خلافت را از مسيرخود منحرف سازند.
به همين علت در كوههاى «هرشی»، بین راه مکه و مدینه پنهان شده و در مسيرى كه بايد شتر پيامبر صلی الله علیه وآله از آنجا عبور مى كرد و دارای پرتگاهی بود قرار گرفتند تا در فرصت مناسب نقشه شوم خود را با رم دادن مرکب پیامبر صلی الله علیه و آله و یا حمله به آن حضرت پیاده کنند.
جبرئيل علیه السلام نازل شد و به پيامبر صلی الله علیه و آله عرض كرد: چهارده نفر در گردنه هرشی كمين كرده اند تا شتر شما را رم بدهند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عدّه ای از نزدیکان را خبر کرده و تدابیر امنیتی را اعمال نمودند.
یکی از یاران مهار شترِ حضرت را در دست گرفته و به پیش می رفت. هنگامی که به گردنه های کوه هرشی رسیدند، منافقین سعی کردند با پرتاب سنگ ها و ابزارهای خود شتر پیامبر صلی الله علیه وآله را رم بدهند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نهیب زدند و فرمودند: آرام باش بر تو چیزی نیست. از این رو مرکب آرام گرفت و به راه خود ادامه داد.
آنگاه عمّار و حذيفه شمشيرهاى خود را كشيده، به دنبال آنان رفتند و منافقين با مشاهده این شرائط پا به فرار گذاشتند امّا در آسمان رعد و برقی زده شد و چهره آن ها معلوم گشت و توسط همراهان حضرت شناسایی شدند و حضرت نیز همۀ آنها را دیدند و شناختند.
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد مدینه شد و به نماز ایستاد منافقین آمدند و در صف های نماز جای گرفتند.
حضرت پس از نماز رو به نمازگزاران فرمودند: به خدا قسم شما را می شناسم و می توانم از بین جمعیّت شما را بیرون کشیده گردن بزنم! امّا می ترسم آیندگان بر من عیب بگیرند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وقتی کارش سر و سامان پیدا کرد اطرافیان خود را گردن زد! در نتیجه منافقین رسوا و توطئه آن ها خنثی گردید.
از آن پس اصحاب حُذيفه را منافق شناس مى دانستند، امّا پيامبراکرم صلی الله علیه و آله حُذيفه را از بردن نام و افشای منافقین منع كرده بودند.
منافقان همیشه ناکام آن شب، كسانى بودند كه سال ها ادعای مسلمانی داشتند، امّا آنها براى رسيدن به رياست و حكومت، حاضر بودند هر كارى بكنند.
آنها مى دانستند كه
#أمیرالمؤمنین عليه السلام
#جمع_همه_خوبى_ها است و فقط او شايستگى
#امامت امت را دارد، امّا عشق به رياست، لحظه اى آنها را رها نمى كند و آرام نمى گذارد و مرتب در کینه و حسادت اند.
نام منافقان آن شب در کتب تاریخی نقل شده است.
پس از اين اقدامِ آنان، خداوند اين آيه را نازل فرمود: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَاًِّنّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنّا لانَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلي وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَکْتُبُونَ»
کاری را بين خود محکم کرده اند در حالی که ما هم کارها را محکم می کنيم. يا گمان کرده اند ما کارهای پنهانی و سخنان سری آنان را نمی شنويم؟ بلي فرستادگان ما نزد آنانند و می نويسند».
سوره زخرف، 80 -79
بحارالانوار، ج 37، ص 129
عوالم العلوم، ج15، ص 298
✍بسیار لازم است مؤمنان همیشه ترورهای گردنه های هرشی جامعه اسلامی را رصد و مرتب نقشه نفوذی ها و منافقان را خنثی کنند.
@toubaefaf