#داستان
عارفی که حمال شهر بود
در تبریز قبری مشهور به قبر حمال است و از آنِ کسی است که دعای
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه در حقش مستجاب شده است.
داستانی از ایشان نقل است که:
در بازار تبریز بار میبرده، یک روز بار، سر شانهاش بود که دید، بچه کارگری، از بالای داربست پایش لغزید و به طرف پایین افتاد، این حمال هم دستانش را بلند میکند، میگوید الهی نگه دارش!
این بچه کارگر بین زمین و آسمان معلق میماند، این حمال دستش را دراز میکند، این بچه را بغل میکند، زمین میگذارد، مردم دورش ریختن، تو کی هستی؟!
گفت: من همان حمالی هستم که ۶۰ سال دارم برای شما بار میبرم. گفتند: چطور شد گفتی خدایا نگه دارش، خدا هم بین زمین و آسمان نگه داشتش! گفت: چیز مهمی نیست، ۶۰ سال است به من گفت: دروغ نگو، گفتم: چشم، گفت: حرام نخور، اطاعت کردم، گفت: تهمت نزن، گفتم: چشم، یک بار هم من گفتم، خدایا این کودک را حفظ کن، خدا گفت: چشم.
📚به نقل قول از علامه طباطبایی
🧠کانال
#اندکی_تفکر | عضو شو👇
@ttafakor