⭕️ خدا را شكر كه در زمان على(ع) نبوديم! 🔸 ما اگر بخواهيم در يك موضوع خدا را شكر بكنيم كه در زمان على نبوديم، حق داريم؛ براى اينكه اگر در آن زمان مى‏ بوديم آن‏قدر ايمان نداشتيم كه در آن موضوع ثابت‌قدم بمانيم. 🔸 ممكن است ما اگر در زمان على عليه‌السلام بوديم در جنگ جمل شركت مى‏ كرديم، در جنگ صفين هم شركت مى‏كرديم، ولى باور نكنيد اگر ما با على می‌بوديم جرأت مى‏‌‌كرديم كه در جنگ خوارج هم شركت بكنيم! 🔸 براى اينكه آن‌جا على به جنگ كسانى رفت كه «قائِمُ اللَّيْلِ وَ صائِمُ النَّهار» بودند، يعنى مردمانى كه از سر شب تا صبح عبادت مى‏كردند و روزها روزه‏‌دار بودند و در پيشانى آن‌ها آثار سجده بود: «جِباهاً قَرِحَة» پيشانی‌هايى كه از بس سجده كرده بودند قرحه‏‌دار شده بود. 🔻چه كسى جرأت داشت با اين‌ها بجنگد؟! 🔸 فقط على مى‏‌توانست چون به ظاهر نگاه نمی‌كرد، با اينكه على اقرار مى‏كند كه اين‌ها مردمانى متظاهر و دروغ‌گو نبودند. عمده اين است. اگر منافق می‌بودند مهم نبود ولى خير، اينها شب‌ها نماز مى‏خواندند و روزها روزه‏دار بودند اما وجودشان براى اسلام خطر است، جامدهايى هستند كه براى اسلام ضررشان از دشمنان اسلام بيشتر است. 🔸 اگر على در آن روز شمشير به روى خوارج نكشيده بود و اگر شخصيت على نبود و آن نصوصى كه پيغمبر درباره على بیان كرد و اگر آن مقام على، ايمان على، زهد و تقواى على نبود، بعد از على هم هيچ خليفه‌اى قدرت نداشت با خوارج بجنگد، هيچ سربازى جرأت نمى‏كرد به جنگ خوارج برود. 🔸 ولى چون على پيشقدم شده بود، آن‌ها هم با خوارج مى‏جنگيدند؛ مى‏گفتند اين‌ها كسانى هستند كه على با اين‌ها جنگيده است، اگر جنگيدن با اين‌ها خلاف حق بود على با اين‌ها نمى‏جنگيد. 📚 مجموعه آثار شهيد مطهرى، اسلام و نيازهاى زمان