پیش از مطالعه این مطلب، نگاهی به پیام ریپلای شده بیندازید.
این روزها همه دوستان از گران شدن برخی اقلام چون ماکارانی و نان صنعتی شنیدهاید و همین باعث نگرانی و نیز سوال در ذهن بسیاری شده است. حتی برخی نسبت به رویکردهای این دولت موضع انتقادی و حتی تخریبی گرفتهاند. اندوهبارتر اینکه کسانی که عامل وضع موجود هستند، شروع به زبان درازی کرده و از پستوهای خود بیرون آمدهاند. اما ماجرا از چه قرار است؟
نرخ ارز دولتی و یارانهای در حال حاضر به مبلغ 4200 تومان محاسبه میشود. این در حالیست که وقتی این رقم برای ارز دولتی توسط آقای روحانی و آقای جهانگیزی تعیین میگشت، فاصله میان ارز آزاد و ارز دولتی نزدیک به 1000 تومان بود و در حال حاضر با توجه به آنکه ارز دولتی رقمی نزدیک به 28000 تومان است، این فاصله قریب به 24000 تومان شده است. این موضوع باعث شده کالاهای یارانهای در کشور نسبت به کشورهای همسایه بسیار ارزان شود و همین انگیزه قاچاق به ترکیه، عراق، افغانستان، پاکستان و ... را ایجاد نماید.
در کنار موضوع فوق در سه سال اخیر که جهان درگیر بیماری کرونا بوده، سمت عرضه محصولات دچار اختلال شده و همین باعث افزایش قیمت جهانی آنها گشته است. همچنین سیاستهای انبساطی در حوزه پولی در کشورهای مختلف جهان باعث افزایش بیشتر قیمتهای جهانی گشته است. حال آنکه در ایران هنوز با همان ارز 4200 تومانی قیمت محصولات تعیین میگردد. این موضوع اختلاف موجود میان قیمت این سوی مرز با آن سوی مرزها را بیش از پیش افزایش داده است.
نکته سوم آنکه جنگ اوکراین باعث ایجاد اختلال در عرضه غلات شده است؛ چرا که روسیه و اوکراین بزرگترین تولیدکنندگان غله جهان خصوصا گندم میباشند. همین موضوع باعث افزایش بیشتر قیمت این محصولات گشته و حتی در آینده این افزایش بیشتر هم خواهد شد. به واسطه ترس از آینده کشورهای مختلف به انبار نمودن این کالاهای استراتژیک روی آورده و تقاضای آن را بیش از حد معمول نموده و همین عامل مضاعفی در افزایش قیمت جهانی آن بیش از حد معمول شده است. این افزایش قیمت مداوم خواهد بود و تا شرایط به حالت عادی بازگشت نکند ادامه خواهد داشت.
به موضوعات فوق این را نیز افزایش دهید که هزینه هر دلار برای خرید و واردات محصولات یارانهای برای ایران بیش از یک دلار است. یعنی اگر گندم کیلویی یک دلار است و ما آن را به قیمت یک دلار خرید میکنیم، اما به واسطه تحریمها هزینه رساندن آن یک دلار به فروشنده برای ما بیش از یک دلار میشود. و این خود را در هزینه کلانی که کشور برای تأمین این نوع کالاها متحمل میشود، نمایش میدهد.
با همه این اوصاف ایران در سالهای گذشته قیمتها را منطقی ننموده است. وضعیت به جایی رسیده که نمیتوان با شکل فعلی ادامه داد. ادامه این وضعیت و نشت کالاهای یارانهای از محل هدف خود به سمت قاچاق یا بعضا استفاده در مواردی چون گاوداریها و ... باعث خواهد شد که در آینده نزدیک با کمبود و قحطی چنین اقلامی مواجه شویم. این اتفاق بیشک تورمی را با خود همراه خواهد داشت. با این تفاوت که این تورم خارج از کنترل سیاستمداران رخ داده و به صورت شلاقی ممکن است عمل نماید.
بهترین راهکار آن است که تن به تورم آن داده و به صورت مدیریت شده قیمتها را افزایش داده و منطقی نماییم و در کنار آن با پرداخت یارانه به مردم قدرت خرید آنها را جبران نماییم. باید اضافه نمود که ادامه وضعت فعلی مضاف بر احتمال عدم دسترسی به کالا و تورم شلاقی امکان پرداخت یارانه را نیز از ما خواهد گرفت چرا که منابع یارانهای از کشور خارج شده و یا به جیب دلالان خواهد رفت و یا در کشورهای خارجی انبار خواهد گشت.
در پایان این را باید بگویم که کاش آقای رئیسی زمین سوخته از دولت قبل تحویل گرفته بود. آنچه تحویل داده شده زمین سوخته نیست بلکه میدان مین است. مشکلاتی پیش پای دولت ایجاد شده است که هر کدام از آنها حکم یک مین داشته و خنثی سازی آنها نه به این سادگیهاست و نه بدون هزینه.
"محمد مفید"
@twiita