✳️ نکته‌ای که در آن برهه ناگهان برای من روشن شد، این بود که زندگی این بزرگواران، علی‌رغم تفاوت ظاهری -که بعضی، حتی میان برخی از بخش‌های این زندگی احساس تناقض کردند- در مجموع یک حرکت مستمر و طولانی است که از سال دهم یازدهم هجرت شروع می‌شود و ۲۵۰ سال ادامه پیدا می‌کند و به سال دویست و شصت -که سال شروع غیبت صغری است- در زندگی ائمه خاتمه پیدا می‌کند این بزرگواران یک واحدند، یک شخصیتند. شک نمی‌شود کرد که هدف و جهت آنها یکی است. پس ما به‌جای اینکه بیاییم زندگی امام حسن مجتبی «علیه‌السلام» را جدا و زندگی امام حسین «علیه‌السلام» را جدا و زندگی امام سجاد «علیه‌السلام» را جدا تحلیل کنیم - تا احیاناً در دام این اشتباه خطرناک بیفتیم که سيره این سه امام به‌خاطر اختلاف ظاهری با هم متعارض و مخالفند- باید یک انسانی را فرض کنیم که ۲۵۰ سال عمر کرده، و در سال يازدهم هجرت قدم در یک راهی گذاشته و تا سال دویست وشصت هجری این راه را طی کرده. تمام حرکات این انسان بزرگ و معصوم با این دید قابل فهم و قابل توجیه خواهد بود. هر انسانی که از عقل و حکمت برخوردار باشد -ولو نه از عصمت- در یک حرکت بلندمدت، تاکتیک‌ها و اختيار‌های موضعی خواهد داشت. گاهی ممکن است لازم بداند تند حرکت کند و گاهی کند گاهی حتی ممکن است به عقب‌نشینی حکیمانه دست بزند، اما همان عقب‌نشینی هم از نظر کسانی که علم و حکمت و هدف‌داری او را می‌دانند، یک حرکت به جلو محسوب می‌شود. با این دید، زندگی امیرالمؤمنین با زندگی امام مجتبی با زندگی حضرت ابی‌عبدالله با زندگی هشت امام دیگر - تا سال دویست وشصت یک حرکت مستمر است. ٢٥٠_ساله (ویرایش دوم، چاپ پنجاه و یکم، انتشارات ایمان جهادی (مؤسسه صهبا)،۱۳۹۴) صفحه ۱۶.