🌠☫﷽☫🌠 یزید نپذیرفت، اما مردم اصرار کردند تا امام (ع) به منبر رفت، امام (ع) خطبه‌ای خواند بعد از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند، که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغایی بر پا شد و همه علیه یزید همهمه می‌کردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید، اما امام (ع) از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود. بعد از اینکه مردم شام با خطابه‌های حضرت زینب (س) و امام سجاد (علیهماالسلام) از اسرای اهل‌بیت (ع) به شناخت کامل رسیدند. یزید تحت فشار افکار عمومی و جهت جلوگیری از رسوایی بیشتر سه پیشنهاد از امام سجاد (ع) را خواست، اینکه سر امام حسین را پس دهد، چیزهائی که غارت شده برگردانند، اسرا را در صورت کشتن امام سجاد (ع) با یک فرد امین به مدینه روانه کند. اما یزید سر امام (ع) را پس نداد و از کشتن امام (ع) منصرف شد و پیراهن کهنه (ع) را با مقداری پول پس داد، و اجازه داد که اسرای اهل‌بیت (ع) در شام برای شهدای عزاداری کنند. بعد از اینکه مدتی اسرا در شام مقیم بودند یزید از فتنه مردم بیمناک شده و از نعمان بن بشیر، که قبلاً امیر کوفه بود، خواست فردی پارسا و امین همراه اسرا و بنا به خواست خودشان روانه مدینه کند. ۱۴۴۵ ❌ ادامه در پست های بعدی.... 👇 @ur_sep_farhanghian_bsij