ای حسینی که به دل عشق تو درمان من است مهر تو نور دل و اول و پایان من است ای حسینی که عوالم همه گریان تواند گوهر اشک برای تو به دامان من است جان نثار حرمت می کنم ای محور عشق عشق تو دین من و مذهب و ایمان من است دیده ام تا صف محشر ز چه آرام شود که شفیعم برِ تو دیده ی گریان من است به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس چون در آن لحظه حسین است که مهمان من است به سوالم اگر آیند به میزان حساب پاسخ آرم به خداوند حسین جان من است