▪️ از جمله موارد عجیب پیرامون ماجرای «دختر آبی» اعتماد صد در صد «افکار مهندسی شدۀ عمومی» به رسانههاست.
نزدیک یک هفته است که از داغ شدن بحث مرگ دختری با ریختن بنزین روی خود در برابر یکی از مجتمعهای دادگاهی میگذرد.
برایم عجیب است که سوالات زیر، به هیچوجه برای «افکار عمومی» مطرح نشد:
1-چرا فیلمی از صحنه خودسوزی وجود ندارد؟ (در برابر هر مجتمع قضایی همواره ازدحام است. ساعت کاری آنها مصادف با شلوغترین ساعت شهر است).
2-چرا تا دیروز(یک هفته بعد از مرگ) حتی یک فریم عکس از او بیرون نیامده بود؟
3-صحت عکس اخیر را کی تایید کرده است؟(فراموش نکنید عکس قبلی که مورد استفاده گسترده سایت استقلال، رضا پهلوی، قمیکلایی، اکانت اسرائیل به فارسی، صدای آمریکا و ... قرار گرفت متعلق به فردی به نام آیسان احتشامی بود. نه سحر خدایاری! و معلوم بود هیچکدام از منتشرکنندگان او را نمیشناسند).
4-دخترانی که به استادیوم میروند، علاقه زیادی به گرفتن عکس از خود دارند. رسانهها نیز از آنها عکس زیاد میگیرند، چرا یک فریم عکس از سحر خدایاری توی آنها نیست؟ چرا هیچکدام از دختران استادیومی نگفته که او را میشناخته است؟
5-کسانیکه از ابتدا عکس فردی به نام «آیسان احتشامی» را با «سحر خدایاری» اشتباه گرفته بودند و یعنی او را اصلا و مطلقا نمیشناختند، چگونه از روی تصویر باندپیچی شده، مطمئن شدند این عکس سحر خدایاری است؟
6-مگر نمیگویید مصاحبه پدر صانع ژاله جعلی بوده است؟ مگر نمیگویید مصاحبه با پدر سحر خدایاری هم جعلیست؟ پس چطور صحت عکس سحر خدایاری را از طریق عکس مشترک با فردی که به عنوان پدرش مصاحبه کرده پذیرفتهاید؟
مسئله من این نیست که آیا سحر خدایاری اصلا وجود خارجی دارد یا ندارد، یا اگر دارد آیا واقعا همان فردیست که خودسوزی کرده یا نه، یا اساسا خودسوزیای در کار بوده یا نبوده، مسئله من فقدان روحیه «پرسشگری» در مخاطب و مسخ شدنش توسط رسانههاییست که میبینید چقدر تناقض دارند.
💬 نادر فتورهچی
-
کانال
#فارس_پلاس:
@Fars_plus