🔻گمانه‌زنی دربارۀ «واقعیّتِ بی‌صدا» ۱. فیلمی که از حضور خانم مهسا امینی در کلاس آموزشیِ نیروی انتظامی منتشر شده است، بی‌صداست و ما نمی‌دانیم که چه جمله‌هایی مبادله شده است، امّا می‌توان در چهارچوب "زبان بدن" و "زبان موقعیّت"، گمانه‌هایی را دربارۀ آنچه که گذشته است مطرح کرد. این گمانه‌ها و برآوردها، هرگز "قطعی" نیستند، امّا شاید کمی از ابهام وضع کنونی بکاهند و فضا را تلطیف کنند. ۲. خانم امینی، روی صندلی در کلاس آموزشی نشسته و منتظر شروع‌شدن کلاس هست. و شاید هم کلاس، تمام شده بوده است. در این زمان، مشاهده می‌کند که یکی از خانم‌ها در حال صحبت با خانمِ مأمور نیروی انتظامی هست. او هم تصمیم می‌گیرد که با این خانم صحبت کند. به جلو می‌رود. صحبت‌های نفر اول، هنوز تمام نشده ولی او وارد گفتگو با مأمور می‌شود. ۳. با اشاره به لباسش احتمالاً می‌گوید (یا اعتراض می‌کند) که لباس من ایرادی ندارد. خانم مأمور با دست‌زدن به بخشی از لباس او و بالا آوردنش احتمالاً می‌گوید اینها اشکال ندارد؟! و گویا با اشاره به روسری هم می‌گوید افتاده بوده از سرت. نمی‌دانیم خانم امینی در لحظۀ بازداشت، روسری به سر داشته است یا این‌که روسری‌اش بر روی شانه‌هایش افتاده بوده. تصویری از ایشان در فضای مجازی هست که آن تصویر، ایشان در کنار دختری ایستاده که روسری به سر دارد، ولی ایشان نه. پس چنین احتمالی، منتفی نیست. ۴. مأمور نیروی انتظامی در این گفتگو، این جملات را با "فریاد" نمی‌گوید؛ چون توجّه کسی از جمع، جلب نمی‌شود، ولی روشن است که با "ناراحتی" می‌گوید. این ناراحتی در بدن او نمایان است نه در جمله‌ها و بلندی صدایش. البتّه از حرکات خانم مأمور می‌توان حدس زد که این ناراحتی، شدّت زیادی هم نداشته است؛ یعنی "درگیری کلامی" ایجاد نشده است. ۵. خانم مأمور پس از این گفتگوی بسیار کوتاه، در حال ترک صحنه هست که ناگهان خانم امینی، روی زمین می‌افتد. اینجاست که تازه، "توجّه بقیه" به ایشان معطوف می‌شود. یعنی قبل از این در این فضای "کوچک"، هیچ "اتّفاق غیرعادی"ای رخ نداده است که کسی بخواهد به آن توجّه کند. ۶. نشست‌وبرخاست خانم‌ها هم نشان می‌دهد که هیچ‌کدام "معذب" نیستند. هر کسی به‌راحتی "راه می‌رود" و در جایی که می‌خواهد "می‌نشیند". پس فضا، فضای "تنش" و "توبیخ" و "نزاع" نیست. ۷. از این گذشته، حرکت ابتداییِ خانم امینی به طرف صندلی و نوع نشستن‌ش نشان می‌دهد که حالش خوب است. حتّی وقتی روی صندلی نشسته است، با "سرعت"، گردن کج می‌کند و خانم مأمور را می‌بیند. حرکتش به طرف مأمور هم عادی است. ایستادن و توضیح‌دادنش نیز طبیعی است. ۸. در این فیلم، نه نشانی از "استرس" و "شکنجۀ سفید" است و نه نشانی از "بیماری" و "بدحالی" خانم امنیتی. البته شرایط این خانم، خاص بوده است؛ به این معنی که اوّلاً ساکن تهران نبوده و در اینجا احساس "غربت" و "بیگانگی با محیط" می‌کرده است، و ثانیاً "بیماری زمینه‌ای و پیشینی" هم داشته است. به عبارت دیگر، "بازداشت او" و "برخورد مأمور نیروی انتظامی"، خاص نبوده، بلکه "وضع جسمی یا روحی او"، خاص بوده است. شاید ظرفیت او، فروتر از تحمّل این شرایط بوده است؛ شرایطی که بازداشت‌شدگان دیگر در این ماجرا، همگی آن را برتابیدند و ساعتی پس از برگزاری کلاس، سالم از آن خارج شدند. از خدای‌متعال برای این هم‌وطن مسلمان، رحمت و غفران الهی را مسئلت می‌کنم. 🖋 مهدی جمشیدی https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi