🔶️ چالشِ «امامِ کودک» 🔹️ جلسه فقیهان شیعه پس از شهادت امام رضا علیه‌السلام را اثبات الوصیه (قرن۴) و پس از آن عیون المعجزات (قرن۵) نقل کرده‌اند. اتفاق مهم جلسه، این بود که یونس بن عبدالرحمن گریه و عزاداری اهل مجلس را بر هم زد و گفت: دست از گریه و زاری بردارید! این امر (امامت) اینک در اختیار کیست؟ تا آن زمان که این کودک (امام جواد علیه‌السلام) بزرگ شود، سوالات از چه کسی پرسیده شود؟ ناگهان ریان بن صلت آن دیگر فقیه و یار نزدیک امام هشتم برآشفت و برخواست و دست بر گلوی یونس گذاشت و در حالی که به صورت آن پیرمرد سیلی می‌زد می‌گفت: «يا ابن الفاعلة! أنت تظهر الايمان لنا و تبطن الشك و الشرك‏». یونس به امامت امام جواد علیه السلام معتقد بود؛ اما گویا باور داشت که تا بزرگ شدن ایشان، امر امامت باید در اختیار کسی دیگر باشد؛ شخصی که سن کودکی را گذرانده باشد. همچنین ممکن است قائل به نوعی فترت در امامت بوده و تا بزرگ شدن امام جواد علیه‌السلام، شخصی را نه در کسوت امام که به سان نایب امام لازم الاطاعه می دانسته؛ شخصی که امورات شیعه را تا رسیدن امام نهم به سن بالاتر بر عهده داشته باشد. این ذهنیت یونس، به شکلی تلطیف شده‌تر از زبان صفوان بن یحیی نیز در زمان حیات امام رضا علیه‌السلام شنیده شده است؛ پنج سال قبل از جلسه یادشده وقتی امام جواد دوساله بودند: عن صفوان بن يحيى قال: قلت للرضا قد كنا نسألك عن الامام بعدك قبل ان يهب اللّه لك ابا جعفر و كنت تقول: يهب اللّه لي غلاما و قد وهب اللّه لك و أقر عيوننا و لا ارانا اللّه يومك، فان كانت الحادثة فالى من نفزع؟ فاشار بيده الى ابي جعفر و هو قائم بين يديه فقلت: جعلت فداك و هو ابن ثلاث سنين: فقال و ما يضره ذلك؟ قد قام عيسى بالحجة و هو ابن سنتين. استبعاد صفوان و یونس و برخی دیگر از اصحاب در اینکه یک کودک در همان حال کودکی «بالفعل» امام باشد، گرچه عجیب است اما نشان می‌دهد یک مساله ساده در این سوی تاریخ، برای آن بزرگانِ امام‌دیده به سختی قابل پذیرش بوده‌است. این دو وجه یاد شده برای اتفاق مجلس فقیهان، حمل بر صحت ماجراست؛ اگر نگوییم که غرور علمی و برتری سِنّی، بزرگان را به طمع زعامت انداخته است. اعاذنا الله من الزلل. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk