🔶
#رابطه_علم_اصول_با_علم_فقه
استنباط هر حكم فقهي مبتني بر يك يا چند قاعده اصولي است.
برای توضیح این تعریف بهتر است به مثال زیر توجه کنیم:
همه میدانیم که نماز در دین اسلام یکی از واجبات است و آیات فراوانی از قرآن بر وجوب آن دلالت میکند.
یکی از این آیات، آیه شریفه ۴۳ از سوره بقره است، که می فرماید:
«و اقیموا الصلاه» یعنی نماز را بپای دارید،
دلالت این آیه بر وجوب نماز، به اثبات دو اصل اساسی از علم اصول مبتنی است:
الف) اثبات این که صیغه امر(اقیموا) ظهور در وجوب دارد.
ب) اثبات این که ظواهر قرآن نسبت به غیر معصومین(ع) نیز حجت است و دیگران نیز حق دارند به ظواهر قرآن مراجعه نموده و از آنها حکم شرعی را استخراج کنند.
كسي که بخواهد فتوی به وجوب نماز دهد نخست باید در علم اصول فقه، این دو مساله را بررسی نموده و بپذیرد که اولاٌ امر، ظهور در وجوب دارد و ثانیاٌ ظواهر قرآن در حق همگان حجت است.
به دنبال پذیرش این دو اصل، می تواند حکم شرعی را از آیه مورد نظر استفاده کند.
👌 از اين رو در تعريف علم اصول گفته اند:
اصول الفقه هی القواعد الممهده لاستنباط الاحکام الشرعیه الفرعیه من ادلتها
اين تعريف حاوی نکاتی است که به آنها اشاره میشود:
١- معنای کلمه «القواعد» در تعریف
«القواعد» این کلمه نشان میدهد که در علم اصول از مسائل جزئی بحث نمیشود. بلکه قواعد کلی که بر مصادیق خودش منطبق است، مورد بررسی قرار میگیرند.
٢- معنای «الممهده لاستنباط الاحکام الشرعیه»
بدین وسیله قواعد ادبیات عرب و منطق و ... از تعریف اصول فقه خارج میگردد. زیرا که این قواعد به منظور استنباط احکام شرعی تهیه و تمهید نشدهاند.
٣- معنای «استنباط»
در توضيح
«استنباط» بايد گفت: استفاده احکام شرعی گاهی از باب استنباط است و گاهی از باب تطبیق، یعنی تطبیق مضامین احکام بر مصادیق آنها،
اصول فقه قواعد کلی است که جهت استنباط آماده شده نه تطبیق، که با این قید قواعد فقهیه از قبیل قاعده ید، قاعده سوق مسلمین و ... از تعریف اصول خارج میگردد.
٤- معنای «الشرعیه»
با این قید احکام غیر شرعی خارج میشود از قبیل احکام عقلی مثل امتناع اجتماع نقیضین و قوانین کشورهای دنیا که بر اساس شریعت مبتنی نبوده بلکه بر اساس مصالحی که خود تشخیص دادهاند، وضع شده مثل قوانین راهنمایی و رانندگی.
٥- معنای «الفرعیه»
با این کلمه، احکام عقیدتی و اصول دین مثل وجوب معرفت خداوند از تعریف اصول خارج می شود زیرا بحث از این احکام در علم کلام صورت میگیرد.
٦- معنای «من ادلتها»
با این قید علم مقلد به احکام شرعی خارج میشود زیرا علم مقلد به احکام شرعی به خاطر عدم کارشناس بودن وی، با مراجعه به ادله احکام حاصل نمی شود بلکه با مراجعه به رساله عملیه مجتهد، احکام شرعی را به دست می آورد.
👌 مباحث علم اصول
دانشمندان قديم ، مباحث علم اصول را به دو بخش الفاظ و غیر الفاظ تقسيم ميكردند اما علماي متأخّران، به چهار بخش الفاظ، ملازمات عقلی، حجّت و اصول عملی تقسیم کردهاند.
در تقسیمبندی دوم، در بخش الفاظ، از مدلول و ظاهر الفاظ مانند ظهور صیغه امر در وجوب و ظهور صیغه نهی در حرمت و در ملازمات عقلی- که خود به مستقلّات عقلی و غیر مستقلّات عقلی تقسیم میشود- از لوازم ذاتی احکام مانند ملازمه میان حکم عقل و شرع بحث میشود.
همچنین در بخش حجّت که مهمترین مباحث علم اصول است از حجیّت مانند حجیّت خبر واحد و در بخش اصول عملی، از اصولی که مجتهد به هنگام نداشتن دلیل اجتهادی بدان رجوع میکند مانند اصل برائت و استصحاب بحث میشود.
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی و پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk