پاسخ به مطالب ششگانه ارائه شده فوق
محمد صادق رجائی:
علیکم السلام
درباره نکته اول: اولا اگر حضرتعالی به جواب دکتر غلامی خوب توجه می کردید متوجه میشدید که عرض بنده تبیین همان جواب بود و نه جواب دیگر؛ لذا نتیجه ای که گرفتید(بنده اون جواب را نپذیرفتم و ملتزم به نادرست بودن آن شدم ) باطل است.
نسبت به جواب دوم حضرتعالی: این جواب بی ربط است چون کسی نگفته است که شما بعضی از دین را بپذیرید و بعضی دیگر را رها کنید؛ اتفاقا کسی که مسلمان است باید نسبت به احکام فردی و اجتماعی اسلام هم از نظر اعتقادی و هم از نظر عملی ملتزم باشد و الا واقعا مسلمان نیست. در خصوص ما نحن فیه هم فرد مسلمان باید درباره همه احکام اسلام من جمله حکم شرعی حجاب که خداوند در سوره نور آیه 31 و سوره احزاب آیه 59 حکم را بیان کرده است باید ملتزم باشد و اتفاقا اگر این حکم را نپذیرد مصداق یکفر ببعض خواهد بود .
نسبت به جواب سوم حضرتعالی: اولا : واقعا بنده قصد اهانت به شما را ندارم اما این جواب شما مثبت نظر شماست یا مثبت نظر بنده؟؟؟؟!!!
شما می فرمایید (در حکومت اسلامی هرکس خواهان حقوق شهروندی از طرف حاکمیت است ملزم است هرینه آن را بپردازد) فارغ از بحث از صحت و ارتباط این گزاره به محل بحث ما و برفرض پذیرش این دو دقت دارید که هزینه ای که هرکس باید بپردازد چیست؟ اگر همانطور که گفتید هزینه آن عدم ضدیت با حکومت و هویت اسلامی آن است، یکی از مصادیق عدم ضدیت با حکومت اسلامی و هویت آن پذیرش و التزام عملی به احکام اجتماعی آن است که طبیعتا شامل حکم حجاب در ساحت جامعه اسلامی نیز می شود؛ پس در این صورت شما ناخواسته ملتزم به آنچه که در صدد نفی آن هستید شدید.(فتامل جیدا).
ثانیا (در ادامه جواب سوم) رسمیت شناخت حقوق افراد جامعه چه مسلمان و چه غیر آن در زندگی فرد و اجتماعی ایشان از مسلمات حقوق مدنی اسلامی است اما این به این معنا نیست که فردی که در جامعه اسلامی زندگی می کند هر آنچه را می پسندد به عنوان حق خود مفروض دانسته و نسبت به آن خود را آزاد بپندارد؛ خیر آزادی های مدنی که در ساحت اجتماع مد نظر است مبتنی بر قوانین مدنی است و چون این قوانین مدنی در جامعه اسلامی متخذ از اسلام است پس آزادی افراد جامعه اسلامی مقید به قیود و احکام اسلامی است که قوانین مدنی جامعه اسلامی را تبیین می کند؛ پس مقدمه دوم شما نیز مثبت نظر بنده است و نافی نظر شما و اصلا ارتباطی با نتیجه ای که گرفتید(بنابراین چیزی به نام حجاب اجباری توسط حکومت با توجیه پذیرش احکام اسلام کاملا مردود هست) ندارد.(به عنوان یک طلبه تعجب کردم که از این دو مقدمه چگونه به این نتیجه رسیدید).
ثالثا(ادامه جواب سوم ): اما در خصوص اینکه روزه اجباری و نماز اجباری و عدم شرب اجباری در اسلام نداریم؛ توجه بفرمایید روزه، نماز و احکام مانند آن که از واجبات هستند بر هر فرد مسلمانی امتثال و اتیان آن بر وجهی که شارع گفته است واجب است تا اجزاء شرعی حاصل شود. کما اینکه بر هر فرد مسلمانی ترک محرماتی مانند زنا، لواط، شرب خمر و ... واجب است؛ حال اگر مسلمانی در خفاء و نهان این گناهان را انجام دهد یا آن واجبات را ترک کند ولی آن را اظهار نکند و عمل او مصداق اشاعه فحشاء یا مصداق ضدیت با اسلام نباشد، اگرچه کار حرامی کرده و مستحق عقاب است ولی جامعه اسلامی به حکم لاتجسسوا او را تحت پیگرد قرار نمی دهد و احکام جزایی متوجه او نیست؛ اما اگر همین مسلمان علنا روزه خواری کند یا بی نمازی را در جامعه اسلامی رواج دهد قطعا اسلام با او مقابله می کند و حتی اگر تشریع آن ها را نفی کند حکم به اعدام و سلب حیات او می دهد. [ کما اینکه در روایت است که من أصاب من هذه القاذورات (گناهان)شیئاً فلیستتر عنّا بستر اللّه فإنّه من یبدی لنا صفحته نقم علیه حدّ اللّه؛
کسی که مرتکب چیزی از این آلودگیها شد، به ستر الهی بپوشاند؛ زیرا هر کس در مقابل ما بایستد و آشکارا عصیان کند (یا عصیان خود را آشکار سازد) کیفر الهی را بر او جاری خواهیم ساخت.«مستحضر هستید که بنابر نظر بسیاری از فقها مراد از حد در اینجا مجازات است (اعم از حدود و تعزیزات)نه صرفا حدود »]پس اگر مراد شما از این گفته که ما نماز اجباری و ... نداریم این مطلب باشد بازهم مطلب شما غیر محققانه است.
اما اگر مراد شما این است چون این احکام(روزه و نماز ) برای کفار نیست پس حجاب هم نباید برای ایشان باشد؛ در جواب باید گفت اولا بحث بر روی ضرورت التزام عملی به حجاب در جامعه اسلامی و از سوی مسلمانان است نه اهل ذمه که بخش قلیلی از جامعه را تشکیل می دهند.
ثانیا مقایسه احکامی مثل نماز و روزه که مربوط به ساحت فردی مسلمان است با حکم حجاب که در ساحت اجتماع معنا پیدا میکند و مقصد شارع از تشریع آن حفظ و صیانت از جامعه در قبال فساد اخلاقی است ناصواب است.
ادامه دارد