🎥خاطرات جالب حجت الاسلام قرائتی از دوران جوانی: در روستا روضه میخواندم و مردم میخندید و آخرش از روستا بیرونم کردند!
🔹در مراسم ختم پدرم وصیت شده بود من منبر بروم، در آن مجلس هفت بار مردم را خنداندم. کسی را مسخره نکنیم یک روز وزنه را بلند میکنی و همه برای تو دست میزنن، به یاد روزی هم باش که حتی نمیتوانی قاشق را بلند کنی!
@ajaebejahan