﷽
⚪️
مبانی روششناختی| بخش دوم و پایانی.
پشتصحنه «روش» در علوم،
قانونمندی هستی و ضابطهدار بودن وجود و عدم پدیدهها و حرکت و تغییر پدیدههاست؛ چرا که فقط در این صورت میتوان با بررسی چندین تجربه حضوری یا حصولی، حکم به «
تعمیم» داد.
از سوی دیگر «
تنوع روشها» با طیفدار بودن هستی (فازی بودن) و مراتب داشتن وجود و عدم پدیدهها و حرکت و تغییر در پدیدههاست (تعابیری مانند ابعاد، لایهها، زوایا، سطوح، و…بیانگر همان «مراتب» داشتن است.)
«
روششناسی» با خطا در شناخت، مغالطات و در نتیجه با صدق و کذب در نتایج تحقیقات گره خورده است؛ بروز خطا در شناخت، نشان داده است که پدیدهها همیشه همانطور که به نظر میرسد نیستند؛ پدیدهها میتوانند شرور باشند (غیر از آنچه هستند به نظر بیایند) و اینطور نیست که با اولین تماس فکری با پدیده، شناخت قطعی جامع از آن حاصل میشود.
مکتبهای روششناسانه تابعی از پارادایمهای سهگانه رایج در علوم هستند: پارادایم
اثباتگرایی ،
تفسیری و
انتقادی (نکته: در فضای
پُستمدرن، پارادایم
گفتمانی و
هرمنوتیک فلسفی، ویرایشی از پارادایم تفسیری هستند.) و مبنای روششناسانه موسسه نیز تابعی از پارادایم
شبکهای است.
بر اساس پارادایم شبکهای:
۱.
تجربه، از منابع معرفت است و
روش تجربی که مبتنی بر
استقراء است، با ضوابطش، معرفتزا است و کاشف از ساختار یا معادلهای در خلقت است.
۲.
عقل، از منابع معرفت است و روش عقلانی که مبتنی بر برهان منطقی و
قیاس است با ضوابطش، معرفتزا است. لذا روش «
تحلیل مفهومی» برای کشف برخی از ابعاد یک پدیده باید بهکار برود.
۳.
وحی یا شهود قلبی، از منابع معرفت است و
روش وحیانی که مبتنی بر شهود و علم حضوری است با ضوابطش، معرفتزا است.
۴. «
کمیّت» نماد حدّ و مرز و کثرت و تمایز در هستی است لذا کَمّیتجویی، از روشهای معرفتزاست و روشهای مبتنی بر کمّیت، کاشف بُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
۵. «
کیفیت» نماد تشکیکی بودن وجود و مراتب در هستی است، لذا کیفیتجویی، از روشهای معرفتزاست و روشهای مبتنی بر کیفیت، کاشف بُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
۶.
ظاهر و بُعد محسوس پدیدهها، فارغ از متغیرهای زمانی و مکانی و ارتباطی، بخشی از وجود واقعی آنهاست لذا روش
تجربی با ضوابطش معرفت زاست.
۷.
باطن و بُعد نامحسوس پدیدهها (منشاءهای درونی بروز و ظهورات هر پدیده) بخشی از وجود واقعی آنهاست و میتواند بر اساس «بستر و زمینه و متغیرهای زمانی و مکانی و ارتباطی» تغییر کند. لذا روشهای
تفسیری وابسته به زمینه یا فاعل شناسا با ضوابطش میتواند معرفتزا باشد. نکته بسیار مهم: امکان تغییر در پدیده بر اساس تاثیرات زمینهای، نامحدود نیست و به طیف اصلی وجودی پدیده محدود میشود.
۸. بر این اساس (یعنی محور هفتم) روش «
هرمنوتیکی» مبتنی بر مبناگروی معرفتشناسانه، قابل استفاده است و برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها و گزارهها باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۹. بر همین اساس روش «
پدیدارشناسانه» نیز برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۱۰. بر همین اساس، روش «
تحلیل تاریخی» نیز که بستری برای مشاهده عینی رفتارهای پدیدهها و کشف معادلات نهفته در آنهاست، باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۱۱. بر همین اساس، روش «
عرفکاوی» که از روشهای وابسته به زمینه و بستر پدیده یا متن است نیز باید مورد استفاده قرار بگیرد. از نتایج این اصل، ضرورت استفاده از «
تحلیلهای زبانی» در کشف واقعیتهاست.
۱۲. علوم مختلف، بررسی پدیدههای خلقت از زوایای مختلف هستند و از آنجاییکه پدیدهها تکبُعدی نیستند و شبکهای هستند، برای کشف تمام جوانب و زوایای یک پدیده به هدف پیشبینی و کنترل، باید از روشهای «
میانرشتهای» استفاده کرد.
مجموعه این اصول دوازدهگانه را میتوان در «
الگوریتم تحقیق موضوعمحور» بهصورت زیر تجمیع کرد:
در روش تحقیق، برای کشف واقعیتها، از رویکرد
تلفیقی_تطبیقی استفاده میکنیم؛ تلفیق و تطبیق شش رویکرد زیر:
رویکرد
تحلیل زبانی، تحلیل مفهومی، پدیدارشناسی و تجربی، تحلیل وجودی، تاریخی، میانرشتهای که به ترتیب ذکر شده، مورد استفاده قرار میگیرند:
▫
eitaa.com/vaseti/226
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
نتیجه بحث در
روششناسی، دستیابی به فرآیند صحیح و جامع در هفت حوزه «
فهم، توصیف، تعریف، تبیین، تفسیر، توجیه و توصیه» پدیدهها بهطور مستقیم یا گزارههای حاکی از واقعیتهاست.
و نتیجه بحث روششناسی، در فضای علوم دینی، دستیابی به روش موجّه در تولید «
علم دینی» است؛ لذا مبنای روششناسانه در علم دینی که امتداد مبانی روششناسانه فوق باشد، باید تعیین گردد.
مبنای روششناسانه مختار در تولید علم دینی= اجتهاد سیستمی:
▫️
#مبانی #روششناسی #اجتهادسیستمی
⚪️
تفکر و تمدن شبکهای
⚪️
@vaseti