﷽ ⚪️ مبانی جامعه‌شناختی| بخش اول. موضوع بحث «بسته مبانی جامعه‌شناسانه، تاریخ‌شناسانه و عرف‌شناسانه» در پارادایم شبکه‌ای مسأله بحث دیدگاه‌های جامعه‌شناسانه، تاریخ‌شناسانه و عرف‌شناسانه، چه تأثیری در تولید نظریات علوم انسانی و الگوهای پیشرفت و توسعه دارند؟ پیش‌فرض‌ها جامعه= هم‌زیستی تعدادی از خانواده‌ها یا افراد که منجر به شکل‌گیری تعاملات حقوقی، مالی، انضباطی و مدیریتی، فرهنگی و ارزشی شود. شکل‌گیری جامعه تابعی از شکل‌گیری ساختارهای ارتباطی است. تاریخ = توصیف زندگی و تعاملات افراد و جوامع در گذشته (افکار، احساس و رفتارها) عرف = تشخیص، احساس و عملکرد ناخودآگاه عمومی مردم در یک جامعه (اکثر اغلب افراد آن جامعه) فرضیه بحث ۱.  مفاهیم اجتماعی مانند ملکیت، زوجیت، حاکمیت و …، از جنس معقولات ثانی فلسفی هستند و در عین این‌که اعتبار شده‌اند و ما به ازاء مستقیم خارج از ذهن ندارند لکن دارای منشأ انتزاع خارجی هستند و از نحوه رابطه میان پدیده‌های واقعی انتزاع شده‌اند. ۲. پدیده‌های اجتماعی، صرفاً محصول کنش‌های افراد نیستند که وابسته به انگیزه‌ها و تمایلات آنها باشند بلکه از قوانین و قواعد علّی‌معلولی نهفته در زیرساخت‌هایشان پیروی می‌کنند. ۳. هدف از تشکیل جامعه، حفظ و رشد «فرد» است لذا تک‌تک افراد در مبانی و رویکردهای صحیح جامعه‌شناسانه، موضوعیت دارند و چون افراد در «شبکه هستی» قرار دارند نه مستقل از این شبکه، لذا در بحث «اصالت جامعه یا اصالت فرد»، نظر مختار،‌ «اصالت فرد در شبکه» است، و این قاعده مبنی دستگاه‌های حقوقی و اخلاقی است. ۴. تکامل اجتماعی = ایجاد توانایی برای تک‌تک افراد در جهت رفع‌نیازهایشان در کلیه لایه‌های هرم نیازها (تا لایه نهایی که خودآگاهی برتر است.) در تعریف جامعه تعابیر مختلفی ذکر شده است؛ جدول زیر نمونه‌ای از این تعاریف است: ۱. جامعه نتیجه قراردادی است که بر اثر برخورد نیروهای اجتماعی در طول مدت به یک تعادل نیرو رسیده است. (هابز) ۲. جامعه موجودی زنده است که دارای تولد، رشد و مرگ است و تحت قوانین طبیعی تولد، رشد و مرگ قرار دارد (ارسطو) ۳. مجموعه افراد یا گروه‌هایی که با یکدیگر روابط متقابل مبتنی بر وابستگی و همبستگی برقرار می‌کنند و دارای فعالیتی عام و ترکیبی هستند. (بیرو) ۴. جامعه، دسته‌ای از مردم که به اشتراک زندگی می‌کنند و می‌کوشند از طریق همکاری وسائل زندگی را فراهم کنند و نسل را استمرار بخشند (آگبرن) ۵. جامعه، کارگاه وسیعی است که وظیفه‌اش غلبه بر طبیعت است و از اتحاد آدمیان به‌وجود می‌آید (سن‌سیمون) ۶. جامعه، کاروانی است که از نسل‌های گذشته و حال به سوی ترقی و تکامل می‌رود (اگوست کنت) ۷. در جامعه، مجموعه افراد متمایز و مستقل از یکدیگر نیستند و فرهنگی یکپارچه بر آن‌ها حاکم است. (کوئن) ۸. مجموعه‌ای از افراد انسانی که با نظامات و آداب خاص با یکدیگر پیوند خورده‌اند و زندگی دسته‌جمعی دارند. مجموعه‌ای که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیده و آرمان، به‌طور مشترک زندگی می‌کنند. (مطهری) ۹. مجموعه‌ای از انسان‌ها که با هم زندگی می‌کنند و کارهایشان مستقل از یکدیگر نیست بلکه تحت یک نظام حاکمیتی و یک نظام تقسیم‌کار با هم مرتبط هستند. (مصباح یزدی) ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti