﷽ ⚪️ مصاحبه با استاد واسطی درباره نگرش سیستمی به دین| بخش سوم 4) شما هدفتان را از نگارش این اثر «نگرشی از بیرون به دین به هدف دست یابی به شبکه کلان دین و ارائه تصویری سیستمی از دین و شفاف سازی نقش آن در عرصه تصمیم سازی و تدوین استراتژی جوانب مختلف زندگی» (ص ۱۷) عنوان کرده‌اید. تا چه اندازه به این هدف نایل شده‌اید؟ نیل به یک هدف، یا از طریق عبور موفق از آزمون‌های احراز «صحتِ روش» و «صدق موادِ به کار رفته برای حصول نتیجه» است یا از طریق اندازه‌گیری میزان انطباق اثری که تحقیق، در عمل حاصل کرده است با هدفی که در آن تعریف شده است. همان‌طور که در صفحه 13 در شماره 4 از توضیحات اولیه، آمده، مولف سعی کرده است تا ضوابط منطق صورت و ماده را در دست‌یابی به نتایج، مراعات کند و روابط میان‌گزاره‌ای را شفاف نماید تا خواننده احساس کند مطالب به‌صورت حلقه‌های مفهومی با ارتباطی منطقی یکی پس از دیگری، به سمت نتیجه حرکت می‌کنند. در بررسی میزان انطباق اثر تحقیق با هدف مورد نظر، عکس‌العمل نهایی عموم مخاطبین حوزوی و دانشگاهی در کنفرانس‌ها و جلساتی که برگزار گردید مطالبه «سیستم‌های دینی» بود، این مطالبه حکایت از پذیرش ضمنی سیستمی بودن دین و امکان استخراج و طراحی سیستم‌های دینی و فعال‌سازی دین در عرصه تصمیم‌سازی داشت. 5) داشتن نگاهی سیستمی به دین چه اهمیتی دارد؟ اگر دين صرفا مجموعه كنار هم گذاشته شده از تك گزاره‌ها نباشد (جمع جبری گزاره‌ها) بلكه داراي هويّتی مجموعی و شبكه‌ای باشد (جمع برداری ميان گزاره‌ها و برآيند آن‌ها با معادلات حاكم بر خلقت)، و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آنگاه دست‌يابی به كاركرد اصلی و بهينه دين، بدون نگرش سيستمی و شبكه‌ای ممكن نخواهد شد.   6) نگرش سیستمی به دین دربردارنده چه پیش‌فرض‌هایی است؟ از دیگر سو آیا می‌توان پیش فرض داشتن و تفکر انتقادی را با هم همراه کرد؟ در پاسخ سوال اول پيش‌فرض‌های اصلِ نگرش سيستمی و نگرش سيستمی به دين بيان شد و نتيجه گرفته شد كه نگرش سيستمی به دين، يعنی بررسی دين در فضای احتمالاتی كه در مورد اجزاء و روابط درونی و بيرونی موضوع از منهای بی‌نهايت تا مثبت بی‌نهايت قابل تصور است؛ و از آنجايی كه روح تفكر انتقادی، پردازش احتمالات در بررسی موضوعات است، پياده‌سازی صحيح «نگرش سيستمی» به يك موضوع، نيازمند استفاده از ابزار تفكر انتقادی است. 7) آیا پیش از شما پژوهشگرانی با چنین رویکردی به دین اثری تخصصی در این حوزه تألیف کرده‌اند؟ در صفحه 66 تا 88 در قسمت پيشينه تحقيق گزارش مفصلی از برخی آثار قابل توجه در اين زمينه ارائه شده است. 8) کتاب‌ها و مقالاتی که در این حوزه نگاشته شده‌اند چه شباهت‌ها و اختلاف‌هایی با اثر شما داشته‌اند؟ در صفحه 89 بحثی با همين عنوان (تفاوت اين تحقيق با موارد مشابه) عرضه شده است. مركز اصلی تفاوت در ارائه و بررسی «هويت استراتژيك و برنامه‌ساز بودنِ گزاره‌های دين» است. 9) در باب پیشینه تحقیق در این موضوع شما گفته‌اید نگاه عالمان دینی و دیندارانی که به نحوی با مسأله حکومت و حکومت‌داری مواجهه بودند « ناخودآگاه به نگرش کلان و سیستمی به دین ص67 » معطوف بوده است؛ استدلال شما برای این گزاره چیست؟ حكومت و حكومت‌داری موضوعی است كه با كليه متغيرهای مرتبط با زندگی انسان‌ها به صورت برآيندی سروكار دارد. يعنی ساختارها، قوانين، فرآيندها، عملكردها مستقل از هم نيستند و در يكديگر تاثير دارند و هر تصميمی در حكومت اثری مانند «اثر پروانه‌ای» در ديگر ابعاد و جوانب دارد و فضای نهايی جامعه را برآيند تمام موارد فوق شكل می‌دهد. اگر حكومت و حكومت‌داری دارای چنين هويتی باشد (يعنی سازه سيستمی باشد) و انديشمندی بخواهد بر اساس دين ساختارها، قوانين، فرآيندها، عملكردها را تعريف كند (طراحی نرم‌افزاری)، آن‌گاه سيستمی بودن هويت سازه و سخت‌افزاری كه قرار است نرم‌افزار آن تعريف شود، طراح را به سوی اتخاذ نگرش سيستمی سوق خواهد داد. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti