#روایت_ناب
🔶 گردان لوطی ها...!🔶
🔷گردان مرتضی به گردان لوطیها
معروف بود. هر یک از فرمانـدهانِ
گردانها که به دلایلی نیروهایشان را
رد می کردند، آنها را به این گردان
می فرستادند. علیرغم شیطنتهای
رزمندگان این گردان، یکی ازبهترین
گردان های خط شکن بودند. آنها در
صبحگاه و آموزشی شرکت نکرده
و نامنظم بودند. قبل از آغاز عملیات
والفجر۱،چندتن ازفرماندهان شکایت
گردان مرتضی رابه شهیدکاظم نجفی
میبرند.حاج کاظم گفت:
ازشنیدن این سخنان ناراحت شدم
و مرتضی را برای توضیح خواستم.
او لباس رزم مرتب و پوتین به پا
نمی کرد لباسش را بر روی شلوار
می انداخت و با یک کتانی، گردانش
را فرماندهی می کرد.یک ربع بعد با
همان نوع پوشش به اتاق فرماندهی
آمد و گفت: سلام علیکم حاج آقا...
با دلخوری و صدای بلند گفتم :
«این چه وضع گردان است همه از
گردان شما ناراضی اند و شکایت
دارند…»
مرتضے تا انتهای صحبتها آرام بود
و به سخنانم گوش می داد. وقتی
حرفهایم تمام شد جلوترآمد و گفت:
داداش!بسیجی از مسجد آوردن هنر
نیست اگر ازکوچه وخیابان بسیجی
رابه جبهه آوردی هنر است.اگر ازمن
ناراضی هستید حکمم را تحویل
می دهم...
حاج کاظم گفت: با حرف مرتضی
گویی از خواب غفلت بیدار شدم
و کمی آرام گرفتم....
🌹شهیدمرتضی زارع دولابی فرمانده
گردان حضرت قاسم
لشکر۱۰سیدالشهـدا
🔸نقل ازشهیدکاظم نجفی رستگار
به روایت همرزم شهید
✅
@vaslekhooban